تدوین فیلم و داستان هنری نامرئی
چطور صدها ساعت فیلم خام از ستارگان گران هالیوودی را برمیدارید و صحنهبهصحنه و دقیقهبهدقیقه به روایتی منسجم، تأثیرگذار و دوساعته تبدیل میکنید؟
تا سالهای اخیر، تدوین حرفهای خاص بود که فقط بعضی از افراد میتوانستند آن را انجام دهند. اما این روزها با استفاده از تلفنهای هوشمند هر شخص میتواند فیلم بگیرد و ادیت کند و به راحتی در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارد، در واقع این روزها همه ما تدوینگر هستیم. اما تدوین خوب چیست؟ در اینجا مصاحبهای با بیلی فاکس-تدوینگر فیلم «تنها شجاعان»- را در مورد هنر تدوین مطالعه کنید.
«تمام تلاش تدوینگر این است که مخاطب متوجه ادیت نشود. البته استثنائاتی هم وجود دارد؛ مثلا گاهی اوقات تدوین، خودش شخصیتی در فیلم است. اما بیشتر مواقع اگر تدوینگر کارش را حرفهای انجام دهد، مخاطب جزئی از داستان میشود و اصلا حواسش با کاتها پرت نمیشود.»
فاکس سابقهای طولانی در زمینه «هنر نامرئی»-این نامی است که انجمن تدوینگران آمریکا به تدوین دادهاند- دارد. او تدوینگر فیلمهای «مستقیم از کامپتن»، «شتاب و طغیان»، و جوخه برادران (که برای هر کدام جایزه گلدن گلوب دریافت کرد) و سریال تلویزیونی «نظم و قانون» و برنامه NBC sports بوده است که برای آنها توانست چهار جایزه امی کسب کند.
مخاطب فقط زمانی متوجه تدوین میشود که ادیت فیلم خوب انجام نشده باشد. جهشهای ناموزونی که بیننده را گیج کند، تغییرات ناگهانی صحنه که به مخاطب اجازه جذب شدن در داستان را ندهد، چسباندن بیش از حد صحنهها به یکدیگر به نحوی که مخاطب احساسش نسبت به داستان از بین برود؛ اینها نشانههای تدوین بد هستند.
کات کم، موجب میشود داستان طولانی شده و مخاطب بتواند نتیجه آن را حدس بزند. کات زیاد بیننده را گیج میکند و نمیتواند با شخصیتها همذاتپنداری کند. در واقع فیلمی که خوب ادیت شده باشد مثل کتاب خوب است. مخاطب باید با داستان درگیر شود و با شخصیتها سفر کند و به آنها اهمیت بدهد. باید با آنها بخندد، گریه کند، نفس راحت بکشد، بترسد چون او نیز بخشی از داستان است.
تدوین باید هدف خاصی داشته باشد و داستان را پیش ببرد؛ ممکن است تدوین در جهت دادنِ اطلاعات، بالا بردن احساسات صحنه یا به منظور زمان دادن به مخاطب برای هضم اطلاعات دریافت کرده باشد. تصاویری که تأثیری در پیشبرد داستان ندارند و حوصله بیننده را سر میبرند باید حذف شود. به عقیده فاکس ابزارهای داستانپردازی اهمیت خاصی در فرایند تدوین دارند؛ انتخاب بازیِ بازیگران، انتخاب تصاویر، ساختار صحنه، ریتم، سرعت، صدا، موسیقی، جلوههای ویژه و رنگ.
تدوین فیلم و تکامل ابزار تدوینگر؛
فاکس خاطر نشان میکند که تا چه اندازه ابزارهای ویرایش دیجیتال از نظر فنی به نتیجه رسیدهاند و چقدر کارهای فیلمسازی در مرحله پیشتولید انجام میشود. استانداردهای پذیرفته شده برای کاتهای کارگردان و مدت زمان تحویل نهایی فیلم بسیار تغییر کرده است. تا چند سال قبل کارگردانی کار بسیار دشواری بود، جلوههای صوتی ابتدایی، موسیقی موقت، جلوههای بصری خام، رنگهای تصحیح نشده. فیلم به استودیو میرفت و چندین میلیون دلار هزینه میشد تا رنگ، صدا، جلوههای ویژه و موسیقی آن اصلاح شود.
«امروزه دست تدوینگر بازتر است. ما تا حد امکان به صدا، جلوههای بصری، رنگهای تصحیح شده و موسیقی نهایی دسترسی داریم؛ بنابراین باید روی کاتها و زمانبندی کار کنیم. بخشهای مختلف، جلوههای ویژه و رنگ و صدا را تنظیم میکنند و یک قالب نهایی به تدوینگر میدهند.»
هر فیلمی که تماشا میکنیم دارای صحنههای خوب و مهم و بازیهای زیبا و ساختاری دقیق است. تدوین باید آنقدر حرفهای باشد که مخاطب خودش را به جریان داستان بسپارد.
«نکات مهمی وجود دارند که تدوینگر باید به آنها فکر کند؛ برای مثال آیا این صحنه در پیشبرد داستان مؤثر است؟ آیا مخاطب نیاز به دانستن این قسمت دارد؟ اگر نه، مهم نیست که آن صحنه چقدر زیبا باشد، باید تدوینگر آنرا حذف کند.»
برگرفته از وبسایت create.adobe.com؛