6 قانون طلایی تدوین از زبان تدوینگر فیلم‌های پدرخوانده

الهام ربیعی - سه‌شنبه، 26 شهریور 1398

«از چشم تدوینگر، هر فیلم یک پازل است.»

والتر مرچ (Walter Murch) تدوینگر آمریکایی زاده 1943 میلادی است. او از کودکی به ضبط کردن و ترکیب صداهای عجیب‌وغریب علاقه داشت. در سال 1961 میلادی در بخش آرشیو و تولید موسیقی رادیو WRVR مشغول به کار شد. سپس به دانشگاه جان هاپکینز رفت و در رشته علوم مقدماتی تحصیل کرد. همچنین دوره‌ای را در کالج هنرهای سینمایی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گذراند. مرچ کار تدوین را با صداگذاری و میکس صدا در سال 1969 میلادی با فیلم «مردمان باران» فرانسیس فورد کاپولا آغاز کرد. بعد از آن تدوین فیلم‌های نشانی از شر، مکالمه، اینک آخرالزمان، روح، اولین شوالیه، بیمار انگلیسی، کوهستان سرد، جارهد و تترو را انجام داد. او همچنین صداگذاری و میکس صدا در فیلم‌های دیوارنویسی آمریکایی، پدرخوانده، آقای ریپلی بااستعداد، بیمار انگلیسی، کوهستان سرد و جارهد را به‌عهده داشته است. او اسکار بهترین صداگذاری و میکس صدا را برای فیلم «بیمار انگلیسی» و «اینک آخرالزمان» و اسکار بهترین تدوین و جایزه بفتای بهترین تدوین را برای «بیمار انگلیسی» دریافت کرده است.

«نه تنها در زمینه تدوین بلکه در تمام مراحل فیلمسازی این امر صدق می‌کند: نیمی از کار، انجام دادن آن کار است و نیم دیگر پیدا کردن راهی برای همراه شدن با مردم و جا باز کردن در دل آنهاست.»

6 قانون طلایی تدوین فیلم و والتر مرچ؛

6 قانون طلایی تدوین

والتر مرچ علاوه بر کارهای درخشانی که در زمینه فیلم انجام داده و برنده چندین جایزه شده، اولین کسی است که جایزه اسکار تدوین فیلم با سیستم دیجیتال(Avid) را دریافت کرد. در کتاب در «یک چشم به هم زدن: چشم‌انداز تدوین فیلم» به قلم مرچ در مورد شش قانون طلایی تدوین بحث می‌شود. شش تکنیکی که داستان فیلم را با کمک فن تدوین روایت می‌کند و او از آنها با عنوان اولویت‌های تدوین یاد می‌کند و می‌توانند به‌عنوان برنامه‌ای مفید برای هنر تدوین به‌کار روند.

«یک تدوین و کات ایده‌آل همه این شش معیار را دارد.»

6 قانون طلایی تدوین فیلم و نقش احساسات؛‌

6 قانون طلایی تدوین

 چطور این کات می‌تواند از لحاظ احساسی روی مخاطب تأثر بگذارد؟

بیان احساسات داستان مهمترین بخش در تدوین است. وقتی تدوینگر صحنه‌ای را کات می‌کند باید در نظر بگیرد که آیا این ادیت با احساسات داستان صدق می‌کند؟ باید از خود سؤال کند که آیا این کات به احساسات داستان اضافه می‌کند یا از آن کم می‌کند؟ آیا این کات مخاطب را از احساسات داستان منحرف می‌کند؟

به عقیده مرچ «احساسات» مهمترین چیزی است که تدوینگر باید آن را به هر قیمتی حفظ کند.

«دوست دارید چه احساسی به مخاطب دست دهد؟ اگر همان چیزی که مدنظر شماست به بیننده منتقل شود، کارتان را درست انجام داده‌اید. در واقع بعد از اتمام فیلم، مخاطب کارگردانی، تدوین، بازی‌ها و حتی داستان را به یاد نمی‌آورد بلکه احساسی که به او دست داده در ذهنش می‌ماند.»

6 قانون طلایی تدوین فیلم و نقش داستان؛

6 قانون طلایی تدوین

آیا این ادیت، داستان را در جهتی معنی‌دار پیش می‌برد؟

هر کاتی که تدوینگر انجام می‌دهد باید در جهت پیشبرد داستان باشد. اگر صحنه‌ای ضروری نیست و حذف آن به داستان لطمه نمی‌زند، باید حذف شود. فاکنر می‌گوید «همه عزیزانتان را بُکُشید.» درست است که او در مورد داستان این را می‌گوید اما این اصل در مورد فیلمسازی نیز صدق می‌کند. اگر داستان حرکت روبه‌جلو نداشته باشد، گیج‌کننده و بد می‌شود و مخاطب را خسته می‌کند. من معتقدم که تدوینگر باید در زمینه تدوین صبور باشد و سبک خود را ابداع کند. ظرافت بعضی چیزها فقط با کار و نگاه موشکافانه منتقل می‌شود. تغییر جهت هر صحنه می‌تواند حس متفاوتی ایجاد کند و در روند داستان تغییر بوجود آورد. این کار مثل جراحی مغز است.

6 قانون طلایی تدوین فیلم و نقش ریتم؛

آیا چنین کاتی در تدوین صحنه‌ای ریتمیک ایجاد می‌کند؟

تدوین هم مثل موسیقی باید ضرب‌آهنگ داشته باشد. زمان از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر ریتم از بین رود، تدوین شلخته به نظر می‌آید. کات بد از نظر بیننده بسیار «ناخوشایند» است. کات‌ها باید جذاب و دارای زیربنای محکمی باشند. این سه المان: احساسات، داستان و ریتم در تدوین بسیار مهمند و به‌هم مرتبطند و المان‌های دیگر در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیرند.

شش قانون طلایی تدوین فیلم و تکنیک ردِ نگاه؛

6 قانون طلایی تدوین

وظیفه تدوینگر این است که توجه مخاطب را به قسمت‌های مختلف قاب جلب کند؛ این کار با کات درست و چیدمان دقیق تصاویر کنار هم میسر می‌شود.

6 قانون طلایی تدوین

آیا این کات می‌تواند روی موقعیت و حرکت نگاه مخاطب تأثیر بگذارد؟

تدوینگر باید همیشه این را مدنظر بگیرد که می‌خواهد مخاطب کدام نقطه از قاب را با دقت ببیند و کات‌هایش را بر اساس آن انجام دهد. او باید حرکات را از یک نقطه تصویر به نقطه دیگر تنظیم کند، یا برای انتقال حس باید قاب‌ها، شکل‌ها و نمادها را با هم هماهنگ نماید. در تدوین «اینک آخرالزمان» مرچ با تکرار نمادها مثل پنکه سقفی چرخان یا هلیکوپتر، توجه مخاطب را جلب می‌کند. صحنه را به چهار قسمت تقسیم کنید و سعی کنید که حرکات در یکی از این قسمت‌ها اتفاق بیافتد. به عنوان مثال اگر شخصیت فیلم در مربع سمت چپ بالاست، و چشمانش روی مربع سمت راست پایین تمرکز کرده، این نقطه دقیقا همان نقطه‌ایست که نگاه بیننده بعد از کات روی آن متمرکز می‌شود.

شش قانون طلایی تدوین فیلم و فضای دوبعدی صحنه؛‌

 6 قانون طلایی تدوین

آیا کات‌ها روی محور 180 درجه قرار گرفته‌اند؟

تدوینگر باید دقت کند که کات‌ها روی محور 180 درجه باشند. این کار باعث می‌شود که استمرار تصاویر حفظ شود. مثلا اگر ماشینی از سمت چپ تصویر خارج می‌شود در صحنه بعد باید از سمت راست تصویر وارد شود. خط 180 درجه موجب می‌شود که بیننده موقعیت مکانی اشیا و شخصیت‌ها را در فیلم محاسبه کند.

شش قانون طلایی تدوین فیلم و فضای سه‌بعدی؛‌

6 قانون طلایی تدوین

آیا این کات در برقراری روابط مکانی و انسانی مؤثر است؟

حین فیلمبرداری قانون 180 درجه نشان‌دهنده این است که بین شخصیت‌ها خطی فرضی کشیده شده و دوربین درست در نقطه‌ای از آن قرار می‌گیرد که این کار در مورد تدوین هم صدق می‌کند. این قانون همیشه باید رعایت شود مگر اینکه عمدا شکسته بشود. مثلا برای گمراه کردن مخاطب شکستن خط 180 درجه مؤثر است. نمونه عالی این کار در فیلم «درخشش» اثر استنلی کوبریک است. صحنه‌ها پر از وایدشات‌هایی با زاویه معکوس است.

«به اعتقاد من چیزی که موجب می‌شود سینما هنر محبوبی باشد این است که انسان هزاران سال است که هشت ساعت در شبانه روز رؤیا می‌بیند و این هنر با ذات انسان عجین است.»

برگرفته از وب‌سایت videoandfilmmaker.com ؛‌