رئالیسم در فیلم
رئالیسم در صنعت سینما به فیلمهایی اطلاق میشود که «برشی از زندگی واقعی» را به تصویر میکشند. در واقع رئالیسم سینمایی، ریشه در جنبشهای هنری رئال و رئالیسم فلسفی دارد. این فیلمها بر پایه واقعیات و حقایق ملموسی ساخته میشوند که مخاطب میتواند آنها را حس کرده و با شخصیت فیلم همذاتپنداری کند. به عبارت ساده، فیلمهای رئال بازتابی از دنیای اطراف ما هستند.
جنبش هنری رئالیسم در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه شکل گرفت؛ البته پیش از آن نیز هنر واقعگرایانه را میتوان در مجسمههای یونان باستان نیز مشاهده کرد. هنرمندان به واسطه این سبک بخشی از زندگی واقعی را در عکس، نقاشی، فیلم و داستان به تصویر میکشند.
فیلمهای رئالیسم علاوهبر روایت واقعی روی رئالیسم بصری نیز تأکید دارند؛ به این معنا که هم داستان و هم تصاویر باید عینا شبیه واقعیت باشد و هیچگونه فانتزی یا اتفاق تخیلی و فانتزی در آنها وجود نداشته باشد.
تاریخچه رئالیسم در سینما
فیلمبرداری در محل و فضاهای واقعی، یکی از ویژگیهای مهم فیلمهای رئال است. بین جنگ جهانی اول و دوم، اکثر فیلمها در استودیو فیلمبرداری میشد؛ البته برخی از صحنههای فیلمهایی مثل رزمناو پوتمکین به کارگردانی سرگئی آیزنشتاین در لوکیشن واقعی فیلمبرداری شده است.
ژان رنوآر، فیلمساز فرانسوی با اینکه بیشتر صحنههای فیلمهای خود را در استودیو فیلمبرداری میکرد، به پدرخوانده فیلمهای رئال شهرت دارد و فیلمهای توهم بزرگ و قاعده بازی که در اواخر دهه سی ساخت بهعنوان اولین فیلمهای این جنبش شناخته میشوند.
جنگ جهانی دوم، موجب شد که فیلمسازان در سراسر دنیا فیلمهای خود را در لوکیشنهای واقعی فیلمبرداری کنند؛ برخی از فیلمهای این دوره مثل «رم، شهر بیدفاع» به کارگردانی روبرتو روسلینی اولین آثار در خلق جنبشهای سینمایی مثل نئورئالیسم ایتالیایی محسوب میشوند. از جمله کارگردانهای مطرح این سبک میتوان ویتوریو دسیکا، لوکینو ویسکوتی و جوزپه د سانتیس را نام برد.
اصطلاح نئوریئالیسم در واقع ترجمه تحتالفظی نتورئالیسم ایتالیایی به معنی «واقعیت جدید» است که به واقعیات حاکم بر جهان بعد از جنگ جهانی دوم اشاره دارد. در حقیقت میتوان گفت نئورئالیسم ایتالیایی آغازگر رئالیسم در سینماست، چرا که تمام عناصر و ویژگیهای این فیلمها از قبیل استفاده از بازیگران آماتور، هزینههای کم تولید، روایت و داستانهای مبتنی بر واقعیت و رویدادهای مناسب با این سبک وارد سینمای جهان شد.
در اواخر دهه پنجاه میلادی سبک رئالیسم به سایر کشورهای جهان نیز راه پیدا کرد؛ از فیلمهای بینالمللی معروف این دوره میتوان به سهگانه آپو به کارگردانی ساتیاجیت رای و چهارصد ضربه به کارگردانی فرانسوا تروفو اشاره کرد. در این فیلمها از تمامی عناصر سبک رئال مثل شخصیتها و داستانهای واقعی و ملموس و لوکیشنهای واقعی استفاده شده است.
آثار ساتیاجیت رای، کارگردان وفیلمنامهنویس هندی، تأثیر زیادی روی کارگردانان این سبک داشت. مارتین اسکورسیزی در مورد تأثیر آثار رای بر فیلمهایش چنین میگوید«فیلمهای او ذهن مرا باز کرد و برایم الهامبخش بودند؛ فیلمسازان زیادی را میشناسم که از او تأثیر گرفتهاند. او تأثیر زیادی روی من گذاشت و تصاویر فیلمهایش همچنان برایم هیجانانگیز، تکاندهنده و الهامبخش هستند». کریستوفر نولان نیز فیلمهای رای را خارقالعاده و بینظیر توصیف میکند.
سبک رئالیسم در فیلمهای معاصر
در طول دهه نود، رئالیسم بخش بزرگی از صحنههای فیلمهای مستقل را به خود اختصاص داد. یکی از مطرحترین کارگردانان این دوره ریچارد لینکلیتر و فیلمهای «پیش از طلوع» و «پیش از غروب» او در زمره بهترین آثار این سبک دستهبندی میشوند.
شخصیتها، لوکیشنها، داستان و دیالوگهای این فیلمها، فضایی کاملا واقعی را برای مخاطبان به تصویر میکشد و برای آنها قابل لمس است. لینکلیتر با سهگانه خود باعث شد سبک «walk and talk realism» نیز در بین فیلمسازان رئالیسم محبوبیت پیدا کند.
انواع رئالیسم در فیلم و آثار هنری دیگر
انوتع مختلفی از رئالیسم در سینما و آثار هنری دیگر وجود دارد؛ در واقع این سبک به هنرمندان در عرصههای اجتماعی و فلسفی اختیار تام میدهد تا به شکلی صادقانه آثار خود را خلق کنند. در ادامه به انواع رئالیسم در آثار هنری پرداخته میشود.
رئالیسم کلاسیک
رئالیسم کلاسیک، در قرن بیستم توسط ریچارد لاک به سبکب هنری اطلاق شد که هنر کلاسیک غرب را با تصویری واقعگرایانه از موضوعات معاصر ترکیب میکرد.
رئالیسم در ادبیات و نقاشی
در اوایل قرن نوزدهم، بسیار از هنرمندان با رد جنبش فکری و فلسفی «عصر روشنگری» پا در عرصه رومانتیسیسم نهادند؛ اما در اواسط قرن نوزدهم هنرمندان دوباره به سمت آثار منطقی تمایل پیدا کردند و بهاین صورت رئالیسم در ادبیات و نقاشی شکل گرفت؛ از جمله آثار مطرح این دوره میتوان به ماجراهای هالکبری فین اثر مارک تواین اشاره کرد.
رئالیسم در تأتر
رئالیسم در تأتر به انواع مختلفی از قبیل ناتورالیسم، رئالیسم سوسیالیستی و رئالیسم روانشناختی تقسیم میشود. ناتورالیسم، ریشه در تأتر قرن نوزدهم فرانسه دارد و به اجرای هنری سادهای اطلاق میشود که بهدنبال خلق تصاویری واقعگرایانه از جامعه است. ناتورالیسم در تأتر روسیه نیز با نویسندگانی همانند لئو تولستوی و آنتوان چخوف مطرح شد.
نمایشنامه باغ آلبالو اثر چخوف، جنبش هنری روسیه را به سمت سبک جدیدی به نام رئالیسم سوسیالیستی سوق داد که با توسعه و گسترش صنعت سینما و تحولات اجتماعی به جنبش مونتاژ شوروی در فیلمسازی تبدیل شد.
رئالیسم روانشناختی در فیلم
رئالیسم روانشناختی با دیگر انواع رئالیسم متفاوت است زیرا مؤلفه رئالیسم داستان و روایت در ذهن شخصیت اصلی فیلم وجود دارد. در این قبیل فیلمها فیلمساز به دنبال خلق جهانی واقعی بر اساس یک ناخودآگاه جمعی نیست؛ بلکه مطابق با چیزی که شخصیت داستان اعتقاد بر واقعی بودن آن دارد، باید داستان ساخته و پرداخته شود.
رئالیسم روانشناختی تا حد زیادی به آثار داستایوفسکی از قبیل برادران کارامازوف، جنایت و مکافات و داستانهای زیرزمینی شباهت دارد. یکی از بهترین نمونههای رئالیسم روانشناختی در سینما فیلم «جزیره شاتر» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی است که بر اساس رمانی به همین نام اثر دنیس لهان ساخته شده است.
از دیگر آثار مطرح سبک رئال در سینما میتوان به فیلمهای مسیر سبز، فهرست شیندلر، زمانهای خشن، رگیابی، شکارچی گوزن، شهر خدا، گاو خشمگین، اسپارتاکوس، راکی، 28 روز بعد، چاپر، شامی با آندره، ممنون که سیگار میکشید، مران سفید نمیتوانند بپرند، کلاس درس، حیلهگر، به نام پدر، نجات سرباز رایان و بیگانه اشاره کرد.