تکنیکهای تدوین در فیلم انگل (Parasite) بهترین فیلم اسکار؛
مخاطبان در همه جای دنیا با فیلم انگل ارتباط برقرار کردهاند. وقتی از مردم میپرسید که انگل چطور فیلمی بود فقط میگویند: «باید آن را ببینی». انگل محصول کشور کره جنوبی و در ژانر کمدی سیاه است که توانست اسکار بهترین فیلم بینالملل و بهترین فیلم، نخل طلای جشنواره کن، گلدن گلوب و بفتای بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را در سال 2019 دریافت کند. تدوین و تصاویر بینظیر و چشمگیر فیلم انگل مورد توجه منتقدان قرار گرفت. در ادامه تدوینگر فیلم -جینمو یانگ- درباره این موفقیت بزرگ صحبت میکند که به همراه کارگردان فیلم -بونگ جون هو- کسب کردهاند.
موسیقی متن فیلم انگل ساخته جونگ جائیل آهنگساز کرهای است. او پیش از این برای فیلم اوکجا و چندین فیلم دیگر موسیقی متن ساخته است و با گروههای پاپ و راک کرهای نیز بهعنوان نوازنده همکاری میکند. موسیقی متن فیلم انگل از قطعات مینیمالیستی پیانو تشکیل شده که در آنها صدای پرکاشن، صدای زیر و زنگدار گلوکن اشپیل و اجرای پیزیکاتو شنیده میشود. صدای سازهای زهی نیز به تنش موجود در فیلم دامن میزنند.
مصاحبه با جینمو یانگ، تدوینگر فیلم انگل؛
اولین واکنش شما بعد از خواندن فیلمنامه چه بود؟
در ابتدا بسیار خوشحال شدم که بونگ بعد از دو سال دوباره به سینمای کره برگشت. من بونگ را یک داستاننویس قهار میدانم و ترکیب عناصر ژانرهای گوناگون و سبک او مرا تحت تأثیر قرار میدهد. با خودم گفتم این فیلمنامه خیلی بکر و بدیع است.
از چشمانداز تدوین چه چیز داستان شما را جذب کرد؟
داستان در مورد سه خانواده و موقعیتهایی است که هنگام ملاقات آنها باهم آشکار میشود. با پیشرفت داستان، روابط آنها درهم تنیده میشود. پیچشهایی در داستان وجود دارد؛ تمرکز من روی این بود که چگونه این خانوادههای مختلف باهم ترکیب شوند و به صورت یک واحد عمل کنند.
صحبتهای اولیه شما در مورد عناصر ژانر و تدوین حول چه محوری گذشت؟
وقتی بونگ را ملاقات کردم او اصلا در مورد ترکیب داستانهای مختلف و سختی این کار چیزی به من نگفت. ما فقط صحبتهای کلی در مورد فیلمنامه کردیم و او از من در مورد شخصیتها و اینکه کدامیک برای من جذابترند سؤال کرد.
چطور قدم به قدم تنش موجود در فیلم را خلق کردید؟
ساختار و چگونگی روایت و تنش در فیلمنامه و استوریبرد خلق شدند. بونگ یک تدوینگر ماهر است. به نظر من او هنگام نوشتن فیلمنامه تمام صحنهها را در ذهن تدوین میکند. در استوریبرد نیز بسیاری از صحنهها را مشخص کرده بود. او حتی کراسکات و تلاقی صحنهها را با هم تعیین میکند. در اتاق تدوین در مورد چگونگی بالا بردن میزان تنش تصمیم گرفتیم، این مستلزم طولانی کردن یک صحنه یا تأکید روی یک شخصیت بود. در تدوین فیلمهای دیگر من روی حذف کردن صحنهها تمرکز میکند اما در مورد این فیلم روی انتخاب بهترین تصاویر یا بهترین زمان برای کات کردن تمرکز کردم.
روند ساخت استوریبرد توسط بونگ چطور روی کار شما تأثیر گذاشت؟
وقتی به اتاق تدوین رفتم به استوریبرد نگاه کردم اما بعد از شروع تدوین دیگر به آن مراجعه نکردم چون نمیخواستم ذهنم را محدود کند. بهعنوان یک تدوینگر وظیفه من این است که بهترین صحنهها را انتخاب کنم و آنها را به شیوه شخصی خودم کنار هم قرار بدهم. مراجعه مداوم به استوریبرد خلاقیت تدوینگر را از بین میبرد. تمام تصاویر را بر اساس چیزی که او در استوریبرد تعیین کرده بود تدوین نکردم و تغییر بعضی صحنهها جذابترین بخش کار من هنگام تدوین این فیلم بود.
این فیلم موفقیت چشمگیری در آمریکا به دست آورد. هرگز فکر میکردید چنین شود؟
من میدانستم که مخاطبان کرهای واکنش مثبتی به این فیلم نشان میدهند اما هرگز فکر نمیکردم که در سطح بینالمللی این میزان توجه را دریافت کنیم. داستان فیلم انگل پر از جزئیات بومی کرهای است اما به نظرم همه مردم دنیا در هر کشوری میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. وقتی فیلم را نگاه میکنید نمیتوانید طرف شخص خاصی را بگیرید. گفتن اینکه قربانی کیست و جنایتکار کیست بسیار سخت است؛ همه میتوانند در یک زمان هم قربانی باشند و هم جنایتکار. همه اینها در جامعه مصداق پیدا میکند.
برگرفته از وبسایت nofilmschool.com ؛