بررسی سریال Love, Death & Robots و مواجهه انیمیشن وفلسفه
سریال عشق، مرگ و رباتها در ژانر انیمیشن با نگاهی هستیشناسانه به عشق، مرگ و رباتها ساخته شده است. اولین فصل این سریال دیدنی در سال 2019 میلادی از شبکه Netflix پخش شد و مورد استقبال جهانی قرار گرفت، سریال عشق، مرگ و رباتها به تهیهکنندگی دیوید فینچر و تیم میلر و بوسیله کارگردانهای گوناگون ساخته شده است. این سریال یادآور همکاری فینچر و میلر در سال 1981 میلادی و ساخت انیمیشن علمی-تخیلی Heavy Metal است. بهطور کلی این مجموعه انیمیشنی تجربی و مخلوطی از سبکها و داستانهای گوناگون است و هر قسمت با سبکی هیجانانگیز یا غیرمعمول ساخته شده است، یک قسمت با داستان پر پیچوتابش و قسمتی دیگر با پایان قابل پیشبینیاش مخاطب را شوکه میکند. ایده کلی روایت داستانهایی است که بارها و بارها به طرق گوناگون ساخته شدهاند، ولی این بار با روایت داستانی متفاوتی بیان میشوند. داستان هر قسمت کاملا مجزا از دیگر قسمتها است و بیننده میتواند هر کدام را جداگانه و به صورت فیلم کوتاهی تماشا کند.
سریال عشق، مرگ و رباتها (Love, Death & Robots) داستانهایی جذاب و مفاهیمی پیچیده؛
در این سریال که مخاطب را به شدت هیجانزده میکند، هر قسمت توسط عوامل مختلفی کارگردانی شده است. سریال شروعی قوی دارد اما در ادامه گاهی بهشدت صریح و خستهکننده میشود. در این مجموعه سبکهای مختلف ساخت انیمیشن دیده میشود. باوجود اینکه داستان بعضی از قسمتها ضعیف هستند اما انیمیشن ساخته شده برای آنها بینقص است. قسمتهای «Sonnie’s Edge» و «Three Robots» با نرمافزار تریدیمکس ساخته شدهاند، «The Witness» بسیار هیجانانگیز و درعینحال غمگین است و «Sucker of Souls» سبکی مثل انیمههای ژاپنی دارد.
سریال عشق، مرگ و رباتها (Love, Death & Robots) و بررسی موسیقی متن سریال؛
موسیقی متن سریال عشق، مرگ و رباتها (Love, Death & Robots)، یکی دیگر از نقاط قوتش محسوب میشود و زمان شروع و اتمام هر قطعه درست و دقیق محاسبه شده است. «Three Robots» عاشقانه، آرام و لطیف است. در قطعهای استثنایی «The Witness» از موسیقی تکنو اینداستریال Tommy Four Seven استفاده شده که با پایان ریتمیک این قسمت به خوبی هماهنگ است و آهنگسازی دقیقی دارد. بدون موسیقی متن این قسمتها جذابیت چندانی نداشتند و میتوان گفت موسیقی تکمیل کننده تکنیک بهکار رفته در انیمیشن و روایت آنهاست. در بعضی از قسمتها با استفاده از سازهای الکترونیک فضا و حسوحال دنیای رباتها به خوبی القا میشود.
نقد سریال عشق، مرگ و رباتها (Love, Death & Robots) و یک بررسی اجمالی؛
-
اپیزود Sonnie’s Edge؛
شروع بسیار خوب، انیمیشن سیجی زیبا، پر از مفاهیم اجتماعی و جذاب. در این اپیزود نبردهای عجیب و غریب و ماجراجوییهای دیوانهوار به نمایش درآمدهاند. فانتزیهای مردانه و خشونت در این قسمت بهخوبی نشان داده شدهاند.
-
اپیزود Three Robots؛
داستانی طنز و خندهدار. در این قسمت داستان حول محور پایان نسل بشر میگردد و پایانی شوکه کننده دارد و در کل داستان آن سرگرمکننده است.
-
اپیزود The Witness؛
ترکیبی از کابوس و انیمیشن پرتحرک. اپیزودی پر از رنگ که از نظر بصری با بقیه قسمتها فرق میکند. کارگردان این قسمت-آلبرتو میلگو- با استفاده از نمای هلندی (نمای کج و زاویهدار) آنرا طراحی کرده است.
-
اپیزود Suits؛
سبک انیمیشنی خاص و جذاب با رنگهای گرم که مثل کمیک بوک است. این قسمت شروعی بسیار خوب دارد و در مکانی آرام اتفاق میافتد و به نبردی بزرگ خاتمه مییابد. ایده و روایت این قسمت جالب و هیجانانگیز است.
-
اپیزود Sucker of Souls؛
انیمیشنی دوبعدی با سبکی سنتی. محوریت داستان در مورد مرگ است اما شخصیتپردازی و داستانش قوی نیست. داستان ساختار منسجمی ندارد و بیشتر از اینکه علمی-تخیلی باشد ترسناک و فانتزی است.
-
اپیزود When the Yogurt Took Over؛
یکی از بهترین قسمتهای این مجموعه با مفهومی فانتزی و جذاب. موضوع و نوع روایت این اپیزود خاص است پسزمینه واقعگرایانه دارد.
-
اپیزود Beyond the Aquila Rift؛
انیمیشن واقعگرایانه که شخصیتهای آن شبیه انسانهای واقعی هستند. داستان آن به شدت جدی است و بهجز نمایش قدرت مردانه چیزی برای ارائه ندارد.
-
اپیزود Good Hunting؛
انیمیشن دوبعدی و سنتی با سبکی آسیایی. در این قسمت این حس به مخاطب القا میشود که شاهد روایت چینی از داستان تارزان است. در کل ریتم داستان و جنبه علمی-تخیلی آن خوب هستند.
-
اپیزود The Dump؛
انیمیشنی شبهانسانی و طبیعی. این قسمت داستانی هیجانانگیز یا سرگرمکننده ندارد و فقط پیچش داستانی آن جالب است.
-
اپیزود Shape-Shifters؛
انیمیشن این قسمت هم خوب است اما در زمینه جزئیات موفق عمل نکردهاند. داستان در مورد ارتش و نظامیان و روابط برادرانه آنهاست و مبارزههای جذابی در این قسمت مشاهده میشود؛ داستان پایانی مشخص دارد و قدرت تفکر مخاطب را میگیرد.
-
اپیزود Helping Hand؛
چیزی شبیه فیلم Gravity اما در ساختار انیمیشن و کوتاه. این قسمت پایانی امیدوارکننده دارد و انیمیشن آن جذاب و واقعی است.
-
اپیزود Fish Night؛
انیمیشنی شبیه کمیکبوک با رنگهای خوب و دیالوگهای عمیق اما در این قسمت به شخصیتپردازی و روایت داستانی، خوب پرداخته نشده است.
-
اپیزود Lucky 13؛
انیمیشنی سیجی و فراواقعی که حس بازیهای کامپیوتری را به مخاطب القا میکند. در این قسمت رابطه بین خلبان و سفینه فضایی قابل توجه است.
-
اپیزود Zima Blue؛
یکی از جذابترین و بهترین قسمتهای عشق، مرگ و رباتها. سبک انیمیشنی خاص، رنگآمیزی متضاد، روایت فوقالعاده، دیالوگهای عمیق و داستان متفکرانه این قسمت از دلایل موفقیت آن هستند.
-
اپیزود Blindspot؛
این قسمت حرف چندانی برای گفتن ندارد. بسیاری از منتقدان معتقدند که Zima Blue باید قسمت آخر این فصل میبود. داستان این قسمت ترکیبی از Mad Max و The Fast and Furious است.
-
اپیزود Ice Age؛
یک لایو اکشن کوتاه. در این قسمت توفر گریس و مری الیزابت وینستد بازی کردهاند. داستان بر پایه ایدهای خاص و جدید است و پایانی عجیب و غریب دارد اما در کل پیچش داستانی ندارد و یکی از ضعیفترین قسمتهای مجموعه است.
-
اپیزود Alternate Histories؛
این اپیزود طنز دارای صحنههایی خشن است و انیمیشنی جذاب دارد. داستان آن بهخوبی پرداخت شده و همه چیز در آن خندهدار است و داستان بهشدت جسورانه روایت میشود.
-
اپیزود Secret War؛
انیمیشن فوقالعاده جذاب و طبیعی با داستانی نظامی. مدت زمان این قسمت بسیار کوتاه است و شخصیتها ساخته و پرداخته نشدهاند اما پایانبندی خوبی دارد.
برگرفته از وبسایت thefilteredlens.com ؛