بهترین فیلمهای اورسن ولز
اورسون ولز کارگردان، فیلمنامهنویس، هنرپیشه و تهیهکننده فیلم، تئاتر، رادیو و تلویزیون آمریکایی بود. به نقل از یکی از شاگردانش او همیشه میگفت «بعد از مرگ، همه مرا بیشتر دوست خواهند داشت». گرچه او در دوران حیاتش مورد تحسین مخاطبان و منتقدان قرار گرفت اما احترام و توجهی را که بسیاری از منتقدان معاصر تصور میکنند شایسته او بود، هرگز کسب نکرد. زندگی حرفهای ولز با سانسور، انتقامهای شخصی و تمایل او به کمالگرایی همراه بود. ولز بیش از ده فیلم ناتمام دارد که بسیاری از صحنههای آنها در مراحل تولید یا به مرور زمان از بین رفتهاند.
همشهری کین(1941)
بیشک همشهری کین یکی از بهترینهای تاریخ سینماست. به گفته اسپیلبرگ«فکر میکنم خیلیها با نظر من موافقند که این فیلم یکی از بزرگترین تجربیات سینمای آمریکاست.» اورسن ولز این فیلم را در بیستوشش سالگی ساخت. همشهری کین خیلی زود در صدر بهترین فیلمهای تاریخ درآمد و مورد استقبال منتقدان قرار گرفت.
سوی دیگر باد(2018)
فیلمی مستندنما-تجربی با صحنهای از آخرین روز زندگی جک هانافورد-کارگردان و نویسنده هالیوودی- آغاز میشود. سوی دیگر باد، بعد از چهل سال که از آغاز ساخت آن میگذشت نهایتا در سال 2018 تدوین و اکران شد. داستان فیلم، در واقع داستان خودِ اورسن ولز است اما او هرگز قبول نکرد که این فیلم را اتوبیوگرافی بنامد.
محاکمه(1962)
فرانتس کافکا چنان سبک متمایز و منحصربهفردی داشت که بعدها آثاری که تحت تأثیر او خلق میشدند را کافکایی نامیدند. در واقع اورسن ولز نیز یک کارگردان کافکایی است. او در سال 1962 از رمان کافکا به نام محاکمه اقتباس کرد و این فیلم را ساخت.
نشانی از شر(1958)
این فیلم یکی از بهترینهای دهه پنجاه است. صحنه آغازین فیلم و تِرَکینگشات(نمای تعقیبی) آن یکی از بارزترین ویژگیهای فیلم است؛ اما ناگفته نماند که فیلمنامه بینقص و بازی اورسن ولز، چارلتون هستون و جنت لی موجب شد تا این فیلم نیز یکی از بهترینهای ولز باشد.
خانواده اشرافی امبرسن(1942)
ولز این فیلم را با اقتباس از کتاب بوث تارکینگتون ساخت. نام این فیلم در بین صد فیلم برتر تاریخ سینما قرار دارد و در چهار رشته نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
غریبه(1946)
این فیلم آخرین تولید International Pictures Production بود که توسط RKO Pictures توزیع شد. ساخت موسیقی متن آنرا برانیسلاو کاپر-موسیقیدان لهستانی- به عهده داشت.
آقای آرکادین
اثری در ژانر نوآر-معمایی، جنایی که در سالهای اخیر توسط دوست ولز، پیتر بوگدانویچ بازیابی شد، چرا که بسیاری از صحنههای آن در مراحل تولید از بین رفتند.
مکبث(1948)
شاهکار شکسپیر - مکبث- بارها دستمایه کارگردانان شده است اما منتقدان بر این باورند که اقتباس ارسن ولز از همه بهتر و ماندگارتر است.
اتللو(1952)
ولز در بسیاری از تأترهای هالیوود و برادوی نقش اصلی نمایشنامههای شکسپیر را بازی کرد اما خودش تنها دو اثر این نویسنده بزرگ را به تصویر کشید. فیلمبرداری اتللو سه سال به طول انجامید و به همین دلیل بخش زیادی از سرمایه این فیلم را ولز تقبل کرد. اگرچه اتللو جزو شاهکارهای ولز محسوب نمیشود اما در زمینه نورپردازی کیاروسکورو(سایه-روشن) اهمیت بهسزایی در سینما دارد.
ناقوسهای نیمهشب(1966)
علاقه و عشق ولز به شکسپیر، کاملا واضح و مبرهن است و حتی میتوان شباهتهایی بین این دو پیدا کرد. ولز داستان ناقوسهای نیمهشب را بر اساس شخصیت کلاسیک سِر جان فالستاف آثار شکسپیر نوشت و بازی فوقالعاده ولز و موسیقی بینظیر آنجلو فرانچسکو لاوانینو این اثر را تکمیل کردند.