ران هاوارد و کارگردانی به سبک یک ذهن زیبا؛
در طول چند دهه اخیر کمتر کارگردانی توانسته مثل ران هاوارد Ron Howard دو بار جایزه اسکار را دریافت کند و در صدر جدول کارگردانان موفق هالیوود قرار بگیرد. هاوارد در سال 1954 میلادی در خانوادهای تئاتری به دنیا آمد. مادرش بازیگر و پدرش بازیگر و کارگردان بود. ران هاوارد در سال 1956 میلادی وقتی که فقط هجده ماه داشت در فیلم Frontier Woman بازی کرد و در دو سالگی بهعنوان بازیگر تأتر روی صحنه رفت.
«اعتماد بهنفس اولین اصل بازیگری است.»
بعد از آن هاوارد در چندین شوی تلویزیونی و همچنین فیلم «سفر» به کارگردانی آناتول لیتواک نقشآفرینی کرد که به دلیل بازی خوبش در این فیلم مورد توجه تهیهکنندگان قرار گرفت و در سریال تلویزیونی 90 Playhouse بهعنوان یکی از بازیگران اصلی انتخاب شد. در این دوران پدرش در تمام مراحل کار کنار ران حضور داشت. ران هاوارد بهعنوان بازیگر خردسال به سرعت جایگاه قابل توجهی در صنعت فیلمسازی پیدا کرد.
در این سالها ران هاوارد در The Andy Griffith Show نقش پسر شش ساله دوستداشتنی و شیطانی را بازی میکرد. با این نقش در سراسر کشور بهعنوان بازیگر خردسال بااستعداد شناخته شد. پدرش اعتقاد داشت که ران باید تحصیلات عالیه داشته باشد و او را در مدرسه دولتی ثبتنام کرد.
«من همیشه بهدنبال ایدههای جدید بودهام و دوستداشتم نقشهایی را بازی کنم که از طریق آنها به مخاطبم چیزی جدید ارائه دهم.»
در سال 1968 میلادی بعد از اتمام برنامه The Andy Griffith Show هاوارد به بازیگری ادامه داد و وارد پروژهی The Smith Family شد و در مقابل هنری فوندا Henry Fonda بازی کرد. فوندا یکی از معلمان زندگی ران هاوارد شد و او را تشویق کرد تا به کار هنری و خلاقانه ادامه دهد. سپس هاوارد به مدرسه فیلمسازی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی رفت. در پانزده سالگی هنگامی که هاوارد با یک دوربین هشت میلیمتری مشغول فیلمبرداری بود، متوجه علاقهاش به فیلمسازی شد. در دهه هفتاد میلادی ران هاوارد در فیلم گرافیتی آمریکایی به کارگردانی جورج لوکاس، The Shootiest به کارگردانی دان سیگل و سریال تلویزیونی روزهای شاد نقشآفرینی کرد.
ران هاوارد و ورود به دنیای کارگردانی؛
هاوارد بعد از ساختن چندین فیلم کوتاه در اوایل بیست سالگی تصمیم گرفت که به رؤیای دیرینهاش جامه عمل بپوشاند و کارگردان شود. راجر کورمن در تحقق این آرزو به هاوارد کمک کرد و به او پیشنهاد کارگردانی فیلم دزدی بزرگ ماشین را داد. هاوارد فیلمنامه را با همکاری پدرش نوشت. اولین فیلم او با موفقیت چشمگیری مواجه شد و منتقدان آن را به خاطر سکانسهای اکشن و ریتم تندش ستودند. در سال 1980 میلادی ران هاوارد از سریال روزهای شاد کنارهگیری کرد و تمام تمرکزش را روی کارگردانی گذاشت.
«کارگردانی رؤیای من بود، دلیل عمدهاش آن بود که دوست داشتم سرنوشتم در کنترل خودم باشد؛ چون بهعنوان یک بازیگر جوان احساس میکردم در دسترس همگان هستم. اما من میخواستم در صنعت سینما خودم رهبر و سرپرست باشم.»
ران هاوارد در ژانرهای متنوعی فیلم ساخته است؛ کمدی (اسپلش، گانگ هو)، معمایی-پلیسی (رمز داوینچی، فرشتگان و شیاطین)، فانتزی (بید، چطور گرینچ کریسمس را دزدید)، وسترن (مأموریت). اما او عموما تمایل به ساخت فیلمهای زندگینامهای، درام و تاریخی دارد مثل یک ذهن زیبا، فراست/نیکسون، مرد سیندرلایی، آپلو 13 و در دل دریا. او در این فیلمها تلاش کرده است تا روایت کاملا موثق و بر اساس واقعیت باشد. موسیقی متن فیلمهای هاوارد را معمولا جیمز هورنر ساخته است و در بیشتر فیلمهایش برادر و پدرش نقشهای مکمل را بازی کردهاند. بسیاری از فیلمهای هاوارد نامزد جایزه اسکار شدهاند و او تا کنون توانسته دو اسکار و یک جایزه گلدن گلوب کسب کند.
«نکته جالبی که در مورد کارگردانی وجود دارد اینست که هرگز نمیتوان در آن استاد شد؛ چرا که هر داستان سفر مخصوص به خود و چالشهای خودش را دارد.»
تکنیکهای کارگردانی و تدوین در فیلمهای ران هاوارد؛
تدوین یکی از مهمترین عناصر فیلمسازی است و هاوارد تدوین را «اجرای بازنویسی نهایی» میداند. به عقیده عدهای تدوین فقط اجرای برخی تکنیکها مثل کات، کات متقاطع، کات موازی، تدوین پیوسته و مچکات است. اما کارگردان باید به چیزهایی فراتر از حرکات ساده دوربین و تأثیر آنها فکر کند. در واقع تدوین فرصتی برای نشان دادن خلاقیت و ابداع شیوه خاص خود است.
« تدوین جایی است که فیلم یا سریال ساخته میشود، بقیه مراحل فیلمسازی در حقیقت جمعآوری مواد خام است.»
تدوین پروسهای طولانی برای شکل دادن، تصحیح کردن و تنظیم دقیق صحنههاست. امروزه نرمافزارهای زیادی از قبیل Avid، Adobe’s Premiere Pro یا Final cut Pro و Magix Movie Edit Pro وجود دارد که تدوینگران میتوانند با کمک آنها کار تدوین را تسریع ببخشند.
«در تمام زندگیام تلاش کردهام تا روند کارگردانی را به صورت ساده توضیح دهم. اگر صحنه به صحنه و سکانس به سکانس به کارگردانی نگاه کنید، کمتر مرموز به نظر میرسد. چون کل داستان یک فیلم مثل تکههای پازل هستند و هرچقدر آنها را بهتر درک کنید، هیجانانگیزتر میشوند.»
ران هاوارد به صداقت خالص در روند تدوین فیلم معتقد است. وقتی کار فیلمبرداری تمام میشود، کارگردان با مواد خامی مواجه است که باید آنها را کنار هم بگذارد و داستان را به بهترین نحو بسازد. اولین صحنه در نمایش فیلم بسیار مهم است، بعد تدوینگر باید بهترین و خلاقانهترین راهحلها را پیدا کند.
«یکی از هیجانانگیزترین و در عینحال وحشتناکترین چیزها در تدوین لحظهایست که شما با فرصتهایی که داستانتان در اختیارتان میگذارد، مواجه میشوید. تا به این جای کار بر اساس باور و امیدتان پیش رفتهاید، حالا وقت این است که ببینید داستان شما واقعا میخواهد چه چیزی بگوید؟ چه چیزی قرار است نقل شود و چقدر تأثیرگذار است؟»
سه ترفند تدوین از زبان ران هاوارد؛
در ادامه سه ترفند تدوین از زبان ران هاوارد بیان میشود که میتواند برای تدوینگران باتجربه و مبتدی مفید باشد.
سبک کارگردانی ران هاوارد و عنصر همکاری؛
برخی از کارگردانان تدوین فیلمهای خود را بهعهده میگیرند و برخی دیگر با تدوینگران حرفهای همکاری میکنند. بر اساس بودجه کار میتوانید تدوینگر و دستیار تدوین استخدام کنید. همکاری خلاقانه میتواند فیلم را به جهتی ببرد که هرگز به آن فکر نمیکردید؛ کار با تدوینگری که تکنیکهای خاص خود را دارد بسیار مفید است اما بهعنوان کارگردان نباید اجازه دهید که تدوینگر همه کارها را بر اساس نظر خودش انجام دهد. باید انتظاراتی را که از این همکاری دارید، به او بگویید. در مورد اینکه دوست دارید چطور صحنهها کنار هم قرار بگیرند، انواع کاتها و سرعت آنها باید با تدوینگر صحبت کنید.
سبک کارگردانی ران هاوارد و دریافت بازخورد؛
هاوارد عقیده دارد که باید کار تدوین شده را به یک مخاطب نشان داد و بازخورد او را دریافت کرد. این کار میتواند کارگردان را به مسیر جدید و خلاقانهای سوق دهد. حتی میتوانید فیلم را به صورت صامت با مخاطب ببینید و به جزئیات کوچک تدوین دقت کنید.
«اگر نتیجه کار برای شما یا مخاطبتان رضایتبخش نباشد، میتوانید کارهای زیادی انجام دهید. باید بفهمید که علیرغم تمام انتخابهایتان از فیلمنامه و طراحی صحنه گرفته تا بازیگر و برنامهریزی و بودجهبندی، مهم نیست که دوست داشتید چه چیزی به دست بیاورید بلکه چیزی که الان دارید و باید با آن کار کنید اهمیت دارد.»
سبک کارگردانی ران هاواردو اهمیت تجربه کردن؛
اگر قبلا تجربه تدوین یک فیلم بلند را نداشتهاید با این تمرین روش سریع تدوین را تجربه کنید. برای بیان یک داستان، تعدادی عکس بگیرید و سپس یک استوریبرد بسازید که روایتگر داستانتان برای مخاطب باشد. میتوانید از اتفاقات اطرافتان مثل پیادهروی، مهمانی و طبیعت یا اشیا و افراد دوروبرتان عکس بگیرید. عکسها را کنار هم بگذارید و داستان خودتان را بازگو کنید. میتوانید به این تصاویر متن اضافه کنید یا آنها را تغییر دهید. بعد کارتان را به یک دوست نشان دهید و نظرش را بپرسید.
حالا باید بهعنوان یک فیلمساز محیط اطراف خود را خوب بشناسید و تجربه کنید و از تصاویری که طبیعت در اختیارتان میگذارد، لذت ببرید. به غرایز خود اعتماد کنید و از ابزارهایتان نهایت بهره را ببرید. ممکن است بتوانید با تصاویر ساده و روزمره فیلمی بزرگ خلق کنید.
برگرفته از وبسایت masterclass.com ؛