معرفی فیلم Three Billboards outside ebbing Missouri ؛‌

ریحانه عرفانی - شنبه، 19 اسفند 1396

اگر هنوز فیلم Three Billboards outside ebbing Missouri را تماشا نکرده‌اید، لازم است بدانید قرار است در صحنه‌های زیادی متعجب شوید. قرار است گاهی با وجود غم موجود در فضا بخندید و گاهی بخاطر احساس همدردی بغضتان بگیرد. شما با یک مادر مواجه هستید که فرزندش به قتل رسیده است. شاید موضوع فیلم جریان تلخی باشد اما ما شاهد صحنه این اتفاق نیستیم و به تماشای اتفاقات بعد از آن می‌نشینیم، همین موضوع از تلخی ماجرا می‌کاهد و همانطور که اشاره شد در برخی صحنه‌ها حتی لبخند به لب شما می‌آید. اتفاقاتی که در Three Billboards  رخ می‌دهد آنقدر غیر منتظره است که از یک جا به بعد دست از حدس زدن و پیش‌بینی کردن برمی‌دارید. تمام محور زندگی او روی این موضوع می‌گردد که قاتل دخترش را پیدا کند و حاضر است برای گرفتن انتقام دخترش هر کاری انجام دهد.

اگر هنوز فیلم Three Billboards outside ebbing Missouri را تماشا نکرده‌اید، لازم است بدانید قرار است در صحنه‌های زیادی متعجب شوید. قرار است گاهی با وجود غم موجود در فضا بخندید و گاهی بخاطر احساس همدردی بغضتان بگیرد.

بازی بازیگران آنقدر فوق‌العاده است که می‌توان در تک تک لحظه‌ها احساساتشان را لمس کرد. شما با انسان‌هایی مواجه هستید که حتی تاریک‌ترینشان هم نوری درون قلبش دارد، شخصیت‌هایی نه چندان کامل که در نهایت برایتان دوست‌داشتنی هستند. شما با یک جامعه کوچک مواجه هستید. جامعه‌ای که خیلی سریع همه افراد آن از همه چیز اطلاع پیدا می‌کنند، در مورد آن  حرف می‌زنند و قضاوت می‌کنند. آنها در مورد موضوع ایجاد شده برخوردهای جانب‌دارانه می‌کنند. این موضوع به قدری خوب نمایش داده شده که حتی اگر در چنین جامعه‌ای زندگی نکرده باشید و یا حتی این جریانات را تجربه نکرده باشید، این فضا را احساس می‌کنید.

هشدار اسپویلر

سکانس اول از صحنه‌های بدون دیالوگ است که بدون هیچ کلامی پیامش را به مخاطب می‌رساند. او در ابتدا کنار محل مرگ دخترش ترمز می‌کند و سپس حواسش به بیلبوردها جلب می‌شود که مربوط به سالها قبل است. او تصمیم می‌گیرد تا تلنگری به بزرگی سه بیلبورد به پلیس‌های شهر بزند تا برای یافتن قاتل دخترش تلاش بیشتری کنند. در سکانس اول تصویر یکی از بیلبوردها نام شهر است، دیگری عکس یک پسر بچه و سومی هم جمله‌ای که به زندگی اشاره دارد. این سه دقیقاً چیزهایی هستند که “میلدرد” (فرانس مک‌دورمند) برای نصب این بیلبوردها زیر پا می‌گذارد. مردم شهرش، پسرش و زندگی‌اش. او با برخوردهای تهاجمی مردم شهر مواجه می‌شود،‌به علاوه باید جبهه‌گیری‌های پسرش در مورد بیلبوردها و از دست دادن او را نیز به جان بخرد. در صحنه سوختن بیلبوردها هم شاهد این هستیم که بالای یکی از بیلبوردها ایستاده و بدون اهمیت به جان خودش در حال تلاش برای خاموش کردن بیلبورد است.

 او تصمیم می‌گیرد تا تلنگری به بزرگی سه بیلبورد به پلیس شهر بزند تا برای یافتن قاتل دخترش تلاش بیشتری کنند. در سکانس اول تصویر یکی از بیلبورد ها نام شهر است، دیگری عکس یک پسر بچه و سومی هم جمله‌ای که به زندگی اشاره دارد.

شما در طول داستان با شرایط پس از وقوع یک تراژدی مواجه هستید. مادری که باخشم زندگی می‌کند چرا که آتش انتقام درونش هنوز خاموش نشده است. او سعی می‌کند خود را کاملاً بی‌احساس نشان دهد و تنها مبارزی سینه‌چاک به نظر برسد که از دنیا چیزی به جز انتقام‌گرفتن از قاتل دخترش نمی‌خواهد . اما واقعیت این است که با تمام سختی‌اش که حتی در فرم راه رفتنش پیداست قلب مهربانی دارد. او در برخوردش با شخصیت ولبی اظهار می‌کند که اهمیتی به سرطان‌داشتن او نمی‌دهد اما در سکانسی که مشغول گفتگو با او در بازداشتگاه است و خون سرفه می‌کند، می‌توانید محبت و دلسوزی سرشار را در چشم‌های او ببینید.

او در برخوردش با ولبی اظهار می‌کند که اهمیتی به سرطان‌داشتن او نمی‌دهد اما در سکانسی که مشغول گفتگو با او در بازداشتگاه است و خون سرفه می‌کند، می‌توانید محبت و اهمیت سرشار را در چشم‌های او ببینید.

برخی از صحنه‌ها (مثل سوزاندن ایستگاه پلیس) به دلیل غیر واقعی بودن انتقاداتی را بر انگیخته است و به‌عنوان یکی از نقاط ضعف Three Billboards  از آن یاد می‌شود در حالی‌ که اگر از دیدگاه این زن به زندگی نگاه کنید، خیلی از کارهایش ( باوجود شخصیتی که دارد) کاملاً قابل توجیه است! گمان می‌کنم چیزی تلخ‌تر از این موضوع برای یک مادر وجود نداشته باشد که فرزندش به این شکل به قتل رسیده باشد. این زن چیزی برای از دست دادن ندارد… قرار نیست یک زن با منطق و باهوش را ببینیم که تمام کارهایش عاقلانه باشد. او کسی است که با جسد سوخته دخترش مواجه شده درحالی‌که قبل از مرگ به او تجاوز شده است!

برای آشنایی بیشتر با موسیقی متن فیلم‌های ماندگار تاریخ سینما حتما پادکست‌های گپ دایو تولید شده در استودیو ملودایو را ببینید و بشنوید.