مارک مادرزبا و آهنگسازی برای فیلم ثور
باورتان بشود یا نه، ماجراجوییهای فیلم ثور در دنیای آخرالزمانی راگناروک، ۱۷امین فیلم از مجموعه تولیدات سینمایی استودیو مارول محسوب میشود و پنجمین اثر سینمایی است که از نسل سوم محصولاتی که با برچسب مارول شناخته میشوند بر روی پرده سینماها رفته است.
فیلم ثور و فرمول ۱۷، ۵، ۳ «مارول»؛
اگر برایتان سؤال شده است که نسل سوم محصولات مارول دیگر چه صیغه و کدام نسلی است؟ باید به عرضتان برسانیم که مدتی است کمپانی معظم والت دیزنی، مارول را با حق ساخت تمام قهرمانها و شخصیتهایش خریداری کرده است و با این اتفاق روند جدیدی در ساخت محصولات مارولنشان شروع شده است که جهان تیره و تار قهرمانانش را رنگینتر و مخاطبان صرفا بزرگسالش را به تمام اعضای خانواده از کوچک تا بزرگ گسترش داده است.
در کنار این عناوین راگناروک سومین فیلم از مجموعه فیلمهای مارول است که قهرمانبازیهای ثور، خدای رعد در اساطیر اسکاندیناوی را دستمایهی صحنهپردازی جلوههای ویژهی خود کرده است.
جدال خدایگان رعد با حاکم خونریز و الههی مرگ و نابودی؛
در این فیلم نیز بار دیگر شاهد هستیم که کریس همزورث بار دیگر جلوی دوربینهای سینمایی ظاهر شده است تا این مرتبه از چنگال جف گلدبلوم که نقش سلطان صاحبقران سیارهی زاکار را بازی میکند، جان سالم به در ببرد. حاکم بیرحمی که ثور را در غل و زنجیر بندگی و بردگی اسیر کرده است تا برای انبساط خاطر خود و دوستان بیکار و بیعارتر از خودش، همچون گلادیاتورهای روم باستان به جان غولهای بی شاخ و دم بیفتد و برای نجات جانش، جانفشانی کند. در همین حال که ثور در میدان نبرد، اسیر امیال شوم حاکم سفاک زاکار شده است، کیت بلانشت که در جلد هلا الههی مرگ سیاهپوش شده است و شاخدار، شهر آزگارد را به تصرف خود درآروده است و خاکستر مرگ بر سر و صورت شهر پاشیده است.
ثور راگناروک پایانی برای یک آغاز؛
از بد حادثه در جهان پر پیچ و خم اسطورهها، تقدیر بر آن بوده است که الههی مرگ و نابودی، همشیرهی ثور که «خدارعد» جهان است از آب در بیاید و با وجود این نسبت خانوادگی آنچنان در حکمرانیاش بر آزگارد و آزگاردیهای بیچاره، خون و خونریزی کند که پیشگوییهای آخرالزمانی یکی پس از دیگری به حقیقت بپیوندند و اسطورهنشینان داستان را به این باور برسانند که دیگر مهلتی تا پایان جهان اسطورهها و فرا رسیدن پایانی که در زبان نروژی با نام راگناروک از آن یاد میشود، نمانده است. در پیشگوییهای اساطیری آمده است که: «راگناروک چون چهره بر کشد از فراز، نه از آزگاردستان نشانی ماند و نه از آزگاردنشینان احوالی، راگناروک روز که بر فراز آید طومار زندگانی خدایان اساطیری نیز همی در هم بپیچیدندی و اسطوره خدایان، یکان، یکان، نقاب زندگانی خدایگونهشان را در خاک نیستی، پنهان خواهند کردندی.»
رستاخیز اسطورهها به لطف حضور بازیگرانی چون تام هیدلستون، ادریس البا، تسا تامپسون، مارک رافالو و آنتونی هاپکینز و به کارگردانی تایکا وائیتی که بیشتر به طنازی شهره است، میسر شده است.
برای آنهایی که تاکنون هیچ نام و نشانی از وائیتی نشنیدهاند، شاید اطلاع از این نکته خالی از لطف نباشد که چند فیلم قبلی این کارگردان نیوزیلندی اگر چه موفقیت دندانگیری در گیشه نصیب خود نکردهاند اما توانستهاند طرفداران پر و پا قرصی برای خودشان بدست آورند و بدین ترتیب اگر نه در تیراژ و تعداد بالا اما خیلی خوب در دل برخی سینمادوستان جایی باز کنند. وائیتیدوستان متذکر میشوند که هنر این کارگردان نیوزیلندی در این است که اکشن را با صحنههای پر کشش احساسی ترکیب کند و در عین حال در اوج و فرودهای ماجراجویانه و احساسی قهرمانان و ضد قهرمانان داستان، شوخطبعی و طنزپردازی را از یاد نبرد. تمام ویژگیهایی که در سومین قسمت از سهگانهی ثور دستپخت مارول و وائیتی حی و حاضر هستند و کاملا به چشم میآیند.
همین موارد دست به دست هم دادهاند تا این تحفهی سینمایی مارول با بقیهی هنرنماییهای این استودیوی رؤیاسازی متفاوت باشد، البته اگر در این فهرست بلند بالا از Guardians of the Galaxy و Ant-Man چشم بپوشیم که آنها نیز مانند قسمت سوم ثور طنازانه ساخته شدهاند. از این روی تمام عناصر سینمایی در فیلم ثور راگناروک از دیالوگهای تک خطی گرفته تا تعقیب و گریزهای اکشن و نبردهای خونین پهلوانانه، رنگ و بویی از شوخ و شنگی دارند، مسألهای که به خوبی در موسیقی این اثر ساختهی مارک مادرزبا نیز شنیده و احساس میشود.
مارک مادرزبا و موسیقی برای بازگشت به آینده؛
اگر از طرفداران کارگردان بنام سینما «وس اندرسن» باشید، احتمالا با نام یا لااقل کار «مارک مادرزبا» در آهنگسازی و ساخت موسیقی متن برای فیلمهای سینمایی آشنا هستید، چرا که موسیقی متن تعدادی از فیلمهای شاخص «وس اندرسن»، (به عنوان نمونه فلیم پرطرفدار «راشامور») ناز شست «مادرزبا» در آهنگسازی است. در نگاه اول مادرزبا آهنگسازی به نظر نمیرسد که برای ساخت موسیقی متن فیلمی چون ثور راگناروک انتخاب شود، اما جالب است که وائیتی کارگردان این فیلم از همان ابتدا درخواست حضور این آهنگساز باسابقه را داشته است. احتمالا شوق «وائیتی» برای استفاده از هنر آهنگسازی مادرزبا در فیلم آخرش به ایدهای باز میگردد که از همان ابتدای پروژه در ذهن کارگردان نقش بسته بوده است. همانطور که از حرکات و وجنات این فیلم سینمایی پیداست کارگردان از تمامی نمادها و نشانههای صوتی و تصویری استفاده کرده تا در فرا دنیای اسطورهای فیلمش که اگر چه بی زمان است و لا مکان، بتواند تماشاچیانش را از سال ۲۰۱۷ میلادی یک راست به دههی ۸۰ میلادی پرتاب کند و وظیفهی خطیری که از همان ابتدا با فونتهایی که برای نمایش تیتراژ آغازین فیلم انتخاب شدهاند، آغاز میشود.
از «وائیتی» نقل شده است که حتما اگر «فردی مرکوری»، خوانندهی فقید گروه «کوئین» هنوز در بین ما بود، شخصا دست به دامان «کوئینیها» میشد تا موسیقی متن فیلمش را بسازند، آن هم چه ساختنی! تحلیل ساختارشکنانهی مذاق موسیقیایی «وائیتی» نشان میدهد که این کارگردان نیوزیلندی با ژانر الکترونیک سینت راک زلف گره زده است و در این سبک خاص کمتر آهنگسازی خبرهتر از مادرزبا یافت میشود.
تعجبی هم ندارد که دموی اولی که مارک مادرزبا برای فیلم آماده میکند، سرشار از قطعات الکترونیک باشد، پیشنهادی که از قضا به مذاق کارگردان خوش میآید اما اندکی خاطر مدیران مارول را آشفته میکند که اگر آش الکترونیک موسیقی اینقدرها هم شور شود دیگر از سنتهای آهنگسازی مارول اثری باقی نخواهد ماند به همین دلیل نیز مارولیها از وائیتی و مادرزبا میخواهند هر چقدر هم که کار را الکترونیک میسازند باز در موسیقی متن فیلم یک جای خالی برای موسیقی ارکسترال صد سازی (با حضور صد نوازنده) و با حداقل ۳۰ همخوان خالی نگه دارند. نتیجه آنکه موسیقی متن فیلم ثور راگناروک، سینتی راک پیشرویی با تهمایههای دههی هشتادی است که با همراهی ۳۰ همخوان و ارکستر سمفونیکی پر تعداد اجرا شده است و الحق و الانصاف که چقدر هم خوب اجرا شده است.
در پرداخت نهایی و فیلمی که بر روی پردههای سینما نمایش داده میشود نیز شاهد هستیم که اتمسفر سیارهی زاکار با آن مردمان الکی خوشش که وقتی دارد دنیای اسطورهای را آب میبرد همچنان در خواب خوش هستند، بیشتر از قسمتهای دیگر از موسیقی الکترونیک بهره بردهاند و آهنگسازی سرخوشانهی مادرزبا کمک کرده است تا سرخوشی مردمان زاکار که ساز خودشان را میزنند بهتر به گوش مخاطبان برسند.
مارک مادرزبا و همنوایی سینمایی ارکستر سازها در فیلم ثور؛
چند سال پیش منتقدان کمتر ارج و قرب ارکسترالی برای مادرزبایی قائل میشدند که بیشتر برای پروژههای کارتونی موسیقی مینوشت یا اینکه دنیای شوخ وس اندرسن را با موسیقی بازیگوشانهاش صیقل میداد، اما این روزها بعد از اینکه بخت شنیدن کارهای ارکسترال «مارک مادرزبا» را بر روی فیلمهای پرطرفداری چون «مجموعههای لگو» یا «آسمان ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی» شنیدهایم، میتوانیم با اطمینان از هنرنمایی این آهنگساز سینتیدوست در حوزهی تولید موسیقی ارکسترال نیز سخن بگوییم.
با وجود تمام این تجربهورزیها به اعتراف منتقدانی که گوش تیزتری برای موسیقی ارکسترال دارند، موسیقی متن ثور راگناروک با فاصلهی بسیار، یکی از بهترین آهنگسازیهای مارک مادرزبا در زمینهی موسیقی ارکسترال محسوب میشود چرا که مادرزبا در فیلم آخرش، به بهترین نحو بار احساسی فیلم را با موسیقی پر شورش به دوش کشیده است و در تلفیق موسیقی الکترونیک و ارکسترال عملکرد خیرهکنندهای از خود نشان داده است.
برای آشنایی بیشتر با موسیقی متن فیلمهای ماندگار تاریخ سینما حتما پادکستهای گپ دایو تولید شده در استودیو ملودایو را ببینید و بشنوید.
منبع وبسایت moviemusicuk.us ؛