مارک مادرزبا و آهنگسازی برای فیلم ثور

کیارش رمضان‌نژاد - پنج‌شنبه، 3 خرداد 1397

باورتان بشود یا نه،‌ ماجراجویی‌های فیلم  ثور در دنیای آخرالزمانی  راگناروک، ۱۷امین فیلم از مجموعه تولیدات سینمایی استودیو مارول محسوب می‎شود و پنجمین اثر سینمایی است که از نسل سوم محصولاتی که با برچسب مارول شناخته می‎شوند بر روی پرده سینماها رفته است.

فیلم ثور و فرمول ۱۷،‌ ۵،‌ ۳ «مارول»؛

باورتان بشود یا نه،‌ ماجراجویی‌های فیلم «ثور» در دنیای آخرالزمانی «راگناروک»، ۱۷امین فیلم از مجموعه تولیدات سینمایی استودیو «مارول» محسوب می‎شود و پنجمین اثر سینمایی است که از نسل سوم محصولاتی که با برچسب «مارول» شناخته می‎شوند بر روی پرده سینماها رفته است.

اگر برایتان سؤال شده است که نسل سوم محصولات مارول دیگر چه صیغه‎ و کدام نسلی است؟ باید به عرضتان برسانیم که مدتی است کمپانی معظم والت دیزنی، مارول را با حق ساخت تمام قهرمان‎ها و شخصیت‎هایش خریداری کرده است و با این اتفاق روند جدیدی در ساخت محصولات مارول‎نشان شروع شده است که جهان تیره‎ و تار قهرمانانش را رنگین‎تر و مخاطبان صرفا بزرگسالش را به تمام اعضای خانواده از کوچک تا بزرگ گسترش داده است.

در کنار این عناوین راگناروک سومین فیلم از مجموعه فیلم‎های مارول است که قهرمان‌بازی‎های ثور، ‌خدای رعد در اساطیر اسکاندیناوی را دستمایه‎ی صحنه‌پردازی جلوه‎های ویژه‎ی خود کرده است.

جدال خدایگان رعد با حاکم خونریز و الهه‎ی مرگ و نابودی؛‌

مارک مادرزبا

در این فیلم نیز بار دیگر شاهد هستیم که کریس همزورث بار دیگر جلوی دوربین‎های سینمایی ظاهر شده است تا این مرتبه از چنگال جف گلدبلوم که نقش سلطان صاحبقران سیاره‎ی زاکار را بازی می‎کند،‌ جان سالم به در ببرد. حاکم بی‌رحمی که ثور را در غل و زنجیر بندگی و بردگی اسیر کرده است تا برای انبساط خاطر خود و دوستان بیکار و بیعارتر از خودش،‌ همچون گلادیاتورهای روم باستان به جان غول‎های بی شاخ و دم بیفتد و برای نجات جانش، ‌جانفشانی کند. در همین حال که ثور در میدان نبرد، ‌اسیر امیال شوم حاکم سفاک زاکار شده است،‌ کیت بلانشت که در جلد هلا الهه‌ی مرگ سیاهپوش شده است و شاخدار، شهر آزگارد را به تصرف خود درآروده است و خاکستر مرگ بر سر و صورت شهر پاشیده است. ‌

ثور راگناروک پایانی برای یک آغاز؛

آهنگسازی مارک مادرزبا

از بد حادثه در جهان پر پیچ و خم اسطوره‎ها، تقدیر بر آن بوده است که الهه‎ی مرگ و نابودی،‌ همشیره‌ی  ثور که «خدارعد» جهان است از آب در بیاید و با وجود این نسبت خانوادگی آنچنان در حکمرانی‎اش بر آزگارد و آزگاردی‎های بیچاره، خون و خونریزی کند که پیش‌گویی‎های آخرالزمانی یکی پس از دیگری به حقیقت بپیوندند و اسطوره‎نشینان داستان را به این باور برسانند که دیگر مهلتی تا پایان جهان اسطوره‏‌ها و فرا رسیدن پایانی که در زبان نروژی با نام راگناروک از آن یاد می‎شود، ‌نمانده است. در پیشگویی‎های اساطیری آمده است که: «راگناروک چون چهره بر کشد از فراز،‌ نه از آزگاردستان نشانی ماند و نه از آزگاردنشینان احوالی،‌ راگناروک روز که بر فراز آید طومار زندگانی خدایان اساطیری نیز همی در هم بپیچیدندی و اسطوره خدایان، یکان، یکان، نقاب زندگانی خدایگونه‎شان را در خاک نیستی،‌ پنهان خواهند کردندی.»

رستاخیز اسطوره‎ها به لطف حضور بازیگرانی چون تام هیدلستون،‌ ادریس البا، تسا تامپسون، مارک رافالو و آنتونی هاپکینز و به کارگردانی تایکا وائیتی که بیشتر به طنازی شهره است، میسر شده است.

برای آنهایی که تاکنون هیچ نام و نشانی از وائیتی نشنیده‎اند، شاید اطلاع از این نکته خالی از لطف نباشد که چند فیلم قبلی این کارگردان نیوزیلندی اگر چه موفقیت‎ دندانگیری در گیشه نصیب خود نکرده‏‌اند اما توانسته‏‌اند طرفداران پر و پا قرصی برای خودشان بدست آورند و بدین ترتیب اگر نه در تیراژ و تعداد بالا اما خیلی خوب در دل برخی سینمادوستان جایی باز کنند. وائیتی‌دوستان متذکر می‎شوند که هنر این کارگردان نیوزیلندی در این است که اکشن را با صحنه‎های پر کشش احساسی ترکیب کند و در عین حال در اوج‎ و فرودهای ماجراجویانه و احساسی قهرمانان و ضد قهرمانان داستان، شوخ‎طبعی و طنزپردازی را از یاد نبرد. تمام ویژگی‌هایی که در سومین قسمت از سه‎گانه‎ی ثور دستپخت مارول و وائیتی حی و حاضر هستند و کاملا به چشم می‎آیند.

همین موارد دست به دست هم داده‎اند تا این تحفه‎ی سینمایی مارول با بقیه‎ی هنرنمایی‎های این استودیوی رؤیاسازی متفاوت باشد،‌ البته اگر در این فهرست بلند بالا از Guardians of the Galaxy و Ant-Man چشم بپوشیم که آنها نیز مانند قسمت سوم ثور طنازانه ساخته شده‎اند. از این روی تمام عناصر سینمایی در فیلم ثور راگناروک از دیالوگ‎های تک خطی گرفته تا تعقیب و گریزهای اکشن و نبردهای خونین پهلوانانه، ‌رنگ و بویی از شوخ و شنگی دارند،‌ مسأله‎ای که به خوبی در موسیقی این اثر ساخته‎ی مارک مادرزبا نیز شنیده و احساس می‎شود.

مارک مادرزبا و موسیقی برای بازگشت به آینده؛‌

اگر از طرفداران کارگردان بنام سینما «وس اندرسن» باشید، احتمالا با نام یا لااقل کار «مارک مادرزبا» در آهنگسازی و ساخت موسیقی متن برای فیلم‎های سینمایی آشنا هستید،‌ چرا که موسیقی متن تعدادی از فیلم‎های شاخص «وس اندرسن»، (به عنوان نمونه فلیم پرطرفدار «راشامور») ناز شست «مادرزبا» در آهنگسازی است. در نگاه اول مادرزبا آهنگسازی به نظر نمی‎رسد که برای ساخت موسیقی متن فیلمی چون ثور راگناروک انتخاب شود، اما جالب است که وائیتی کارگردان این فیلم از همان ابتدا درخواست حضور این آهنگساز باسابقه را داشته است. احتمالا شوق «وائیتی» برای استفاده از هنر آهنگسازی  مادرزبا در فیلم آخرش به ایده‏ای باز می‎گردد که از همان ابتدای پروژه در ذهن کارگردان نقش بسته بوده است. همانطور که از حرکات و وجنات این فیلم سینمایی پیداست کارگردان از تمامی نمادها و نشانه‎های صوتی و تصویری استفاده کرده تا در فرا دنیای اسطوره‎ای فیلمش که اگر چه بی زمان است و لا مکان،‌ بتواند تماشاچیانش را از سال ۲۰۱۷ میلادی یک راست به دهه‎ی ۸۰ میلادی پرتاب کند و وظیفه‏‌ی خطیری که از همان ابتدا با فونت‎هایی که برای نمایش تیتراژ آغازین فیلم انتخاب شده‎اند، آغاز می‎شود.

از «وائیتی» نقل شده است که حتما اگر «فردی مرکوری»،‌ خواننده‎ی فقید گروه «کوئین» هنوز در بین ما بود، شخصا دست به دامان «کوئینی‎ها» می‎شد تا موسیقی متن فیلمش را بسازند، آن هم چه ساختنی! تحلیل ساختارشکنانه‎ی مذاق موسیقیایی «وائیتی» نشان می‎دهد که این کارگردان نیوزیلندی با ژانر الکترونیک سینت راک زلف گره زده است و در این سبک خاص کم‎تر آهنگسازی خبره‌‏تر از مادرزبا یافت می‎شود.

تعجبی هم ندارد که دموی اولی که مارک مادرزبا برای فیلم آماده می‌کند، سرشار از قطعات الکترونیک باشد، پیشنهادی که از قضا به مذاق کارگردان خوش می‎آید اما اندکی خاطر مدیران مارول را آشفته می‎کند که اگر آش الکترونیک موسیقی اینقدرها هم شور شود دیگر از سنت‎های آهنگسازی مارول اثری باقی نخواهد ماند به همین دلیل نیز مارولی‎ها از وائیتی و مادرزبا می‎خواهند هر چقدر هم که کار را الکترونیک می‎سازند باز در موسیقی متن فیلم یک جای خالی برای موسیقی ارکسترال صد سازی (با حضور صد نوازنده) و با حداقل ۳۰ همخوان خالی نگه دارند. نتیجه آنکه موسیقی متن فیلم ثور راگناروک،‌ سینتی راک پیشرویی با ته‎مایه‎های دهه‌ی هشتادی است که با همراهی ۳۰ همخوان و ارکستر سمفونیکی پر تعداد اجرا شده است و الحق و الانصاف که چقدر هم خوب اجرا شده است.

در پرداخت نهایی و فیلمی که بر روی پرده‎های سینما نمایش داده می‎شود نیز شاهد هستیم که اتمسفر سیاره‎ی زاکار با آن مردمان الکی خوشش که وقتی دارد دنیای اسطوره‏ای را آب می‎برد همچنان در خواب خوش هستند، بیشتر از قسمت‎های دیگر از موسیقی الکترونیک بهره برده‎اند و آهنگسازی سرخوشانه‎ی مادرزبا کمک کرده است تا سرخوشی مردمان زاکار که ساز خودشان را می‎زنند بهتر به گوش مخاطبان برسند.

مارک مادرزبا و همنوایی سینمایی ارکستر سازها در فیلم ثور؛

مادرزبا

چند سال پیش منتقدان کم‌تر ارج و قرب ارکسترالی برای مادرزبایی قائل می‎شدند که بیش‌تر برای پروژه‏‌های کارتونی موسیقی می‎نوشت یا اینکه دنیای شوخ وس اندرسن را با موسیقی بازیگوشانه‎اش صیقل می‎داد،‌ اما این روزها بعد از اینکه بخت شنیدن کارهای ارکسترال «مارک مادرزبا» را بر روی فیلم‎های پرطرفداری چون «مجموعه‎های لگو» یا «آسمان ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی» شنیده‎ایم، می‎توانیم با اطمینان از هنرنمایی این آهنگساز سینتی‌دوست در حوزه‏ی تولید موسیقی ارکسترال نیز سخن بگوییم.

با وجود تمام این تجربه‌ورزی‎ها به اعتراف منتقدانی که گوش تیزتری برای موسیقی ارکسترال دارند،‌ موسیقی متن ثور راگناروک با فاصله‎ی بسیار، یکی از بهترین‎ آهنگسازی‎های مارک مادرزبا در زمینه‏‌ی موسیقی ارکسترال محسوب می‎شود چرا که مادرزبا در فیلم آخرش، به بهترین نحو بار احساسی فیلم را با موسیقی پر شورش به دوش کشیده است و در تلفیق موسیقی الکترونیک و ارکسترال عملکرد خیره‏‌کننده‎ای از خود نشان داده است.

برای آشنایی بیشتر با موسیقی متن فیلم‌های ماندگار تاریخ سینما حتما پادکست‌های گپ دایو تولید شده در استودیو ملودایو را ببینید و بشنوید.  

منبع وب‌سایت moviemusicuk.us ؛‌