سارا فلک و جادوی نامرئی شدن در تدوین؛
سارا فلک (Sarah Flack) تدوینگر آمریکایی است که به دلیل همکاری گسترده با کارگردانان مستقل آمریکایی مثل استیون سودربرگ در فیلمهای Schizopolis، The Limey و Full Frontal و سوفیا کوپولا در فیلمهای از دست رفته در ترجمه، ماری آنتوانت و یک جایی شهرت دارد. او برای تدوین فیلم از دست رفته در ترجمه جایزه بفتای بهترین تدوین را کسب کرد. در کارنامه حرفهای او جوایز دیگری از جمله جایزه امی ساعات پربیننده و جایزه ادی نیز دیده میشود. او در ابتدا به عنوان مدیر تولید وارد عرصه سینما شد و کارش را با استیون سودربرگ با فیلم کافکا آغاز کرد. بعد از آن وارد عرصه تدوین شد و در چند فیلم مستقل دستیار تدوین بود؛ سپس سودربرگ در فیلم Schizopolis او را به عنوان تدوینگر استخدام کرد و به این شکل سارا وارد حرفهای شد که تا به امروز ادامه داشته است. از دیگر آثاری که سارا فلک تدوین آنها را به عهده داشته میتوان به زیبای سیاه، رومئو+ ژولیت، نوامبر، زن در زندگی واقعی، جایی که میرویم و فریب خورده نام برد.
سارا فلک هنرمندی نامرئی و تدوینگری غریزی؛
«شغل حرفهایم را مدیون سقوط دیوار برلین هستم.»
در دهه هشتاد فلک در دانشگاه براون در رشته علوم سیاسی در زمینه روابط آمریکا و شوروی تحصیل میکرد.
«من عاشق پراگ و جمهوری چک بودم. گاهی برای تفریح در کلاسهای فیلم شرکت میکردم، بعد متوجه شدم که واقعا عاشق سینما هستم. در بهار سال 89 فارغالتحصیل شدم و چند ماه بعد دیوار برلین سقوط کرد. ناگهان همه چیز تغییر کرد حالا میتوانستم به همه کشورهایی که فقط در کتابها در موردشان خوانده بودم، سفر کنم.»
چگونه فلک از یک طرفدار سینما به تدوینگری حرفهای تبدیل شد؟
«بعد از اتمام دانشگاه به عنوان منشی در اوریون پیکچرز استخدام شدم، شغلی خستهکننده بود. در بهار 1990 متوجه شدم که استیون سودربرگ در پراگ مشغول ساخت فیلم است. در کلاسهای فیلم دانشگاه متوجه علاقهام به تدوین شده بودم، هر طور بود خودم را به پراگ رساندم و دستیار تولید فیلم کافکا شدم.»
کار در پروژه فیلم کافکا، آینده شغلی یکی از حرفهایترین و بااستعدادترین تدوینگران سینما را رقم زد. سپس او با سوفیا کوپولا کار کرد و توانست با تدوین حرفهای خود، آثار کوپولا را برجستهتر کند. فلک اعتقاد دارد که سودربرگ بزرگترین استاد زندگیاش است.
سارا فلک و تجربهی اولین تدوین برای استیون سودربرگ؛
«وقتی سودربرگ فیلمبرداری کافکا را شروع کرد، من بیستودو ساله بودم؛ او هم بیستوهفت ساله بود. او شدیدا افراد جوان را تشویق میکرد، شاید چون خودش هم از سنین جوانی وارد این حرفه شده بود. او به من آموخت که هیچ کارگردانی از تدوینگری که فقط با او موافقت کند، خوشش نمیآید. همیشه نظرت را بیان کن، اما این کار را با روشی خوب و سازنده انجام شده، بعد کارگردان تصمیم میگیرد که کارش را با تو ادامه دهد یا نه. قبلا در کلاسهای دانشگاه و بعد در مدرسه طراحی یاد گرفته بودم که چطور انتقاد سازنده را بیان کنم یا بپذریم اما آن زمان فکر نمیکردم که چقدر این ویژگی بعدها میتواند در زندگیام مفید باشد. وقتی استیون این توصیه را به من کرد خیلی هیجانزده شدم.»
یکی دیگر از اتفاقات مهم در زندگی کاری فلک تغییر شیوه تدوین از ادیت روی فیلم به ادیت کامپیوتری بود.
«من دقیقا در سن مناسبی بودم و میتوانستم از این تغییر بهرهمند شوم. هفت سال اولی که به عنوان دستیار تدوین کار میکردم، همه کارها روی فیلم انجام میشد. ابتدا روش سنتی و اصول اولیه تدوین را آموختم. بعد آوید روی کار آمد و من خیلی خوش شانس بودم که همه فیلمهایم را با آن تدوین کردم.»
فلک به محض ورود این تکنولوژی آنرا آموخت و به واسطه آن توانست از دستیار تدوین به تدوینگر بدل شود.
«پنج سال بعد از فیلم کافکا، تازه کار با آوید را شروع کرده بودم که از طریق دوستانم فهمیدم سودربرگ برای فیلم جدیدش به دنبال تدوینگری میگردد که بتواند با این تکنولوژی کار کند. در سال 1995 به عنوان دستیار تدوینگر Schizopolis استخدام شدم. همه صحنهها را دیجیتالی کردم، او از کارم خیلی خوشش آمد و اجازه داد تدوین کل فیلم را خودم انجام دهم.»
چند سال بعد فلک دوباره در فیلم The Limey با سودربرگ همکاری کرد و در این فیلم یکی از خلاقانهترین تدوینهای چند دهه اخیر را ارائه داد. کار با سوفیا کوپولا نقطه عطف دیگری در زندگی فلک بود.
سارا فلک و تدوین فیلم از دست رفته در ترجمه؛
«همکاری با سوفیا بسیار لذتبخش است. رابطه کاری ما از روز اول فوقالعاده و بیدردسر بود. خودکشی باکرهها فیلم مورد علاقهام بود و آرزو داشتم تدوین فیلمهای کوپولا را به عهده بگیرم چون توانایی و تسلطش در فیلمسازی را میستودم. او نگاهی خلاقانه دارد.»
سارا فلک در مورد روند کار با کوپولا اینگونه توضیح میدهد:
«دستورالعملهای او مثل شیشه شفاف هستند. او میتواند هر چیزی را که بخواهد به سادهترین و ظریفترین روش ارائه دهد و همیشه تیم خوبی دور هم جمع میکند.»
برگرفته از وبسایت kviff.com ؛