رامی مالک، فیلم راپسودی بوهمی و بهترین تدوین سینمایی
رامی مالک بازیگر آمریکایی، مصریتبار با بازی در سریال دختران گیلمور در سال 2004 وارد عرصه تصویر شد، بعد از آن در فیلمهایی چون شب در موزه، گرگومیش، Oldboy، جنون سرعت، پاپیون و راپسودی بوهمی نقشآفرینی کرد. او از سال 2015 تا کنون مشغول بازی در مجموعه تلویزیونی آقای ربات است که برای نقشش در این سریال نامزد جوایز بسیاری شده است و در سال 2016 میلادی جایزه امی ساعات پربیننده برای بهترین بازیگر نقش اول مرد در مجموعه تلویزیونی درام را کسب کرد. بازی در فیلم راپسودی بوهمی (حماسه کولی) در نقش فردی مرکوری-خواننده گروه کوئین- برای مالک جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام و جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد را به ارمغان آورد.
این روزها نام رامی مالک بار دیگر برای انتخاب شدنش در نقش آدم شرور بیستوپنجمین فیلم جیمز باند بر سر زبانها افتاده است. دانیل کریگ در نقش مأمور 007 نقش شخصیت مقابل او را بازی میکند و کری جوجی فوکوناگا کارگردانی فیلم را برعهده دارد. در ادامه با وبسایت ملودایو همراه باشید تا مصاحبهای از رامی مالک که در سال 2018 انجام شده را مرور کنیم.
رامی مالک بخت بازیگری در بهترین تدوین سینمایی؛
«به بهترین شکل انجامش بده!»
لحظهای در فیلم راپسودی بوهمی (حماسه کولی)-فیلم زندگینامهای فردی مرکوری- است که رامی مالک در نقش فردی مرکوری با لباس پر زرق و برق وارد صحنه میشود و تمام حرکات فردی را عینا بازی میکند. ظاهر او کاملا شبیه مرکوری است. اما مالک که نقش هکر خجالتی سریال آقای ربات را نیز بازی کرده است، ابتدا از پوشیدن این لباس احساس راحتی نمیکرده اما بعد خودش را مجاب به انجام این کار میکند.
«با خودم گفتم، هی گوش کن، اگر قرار است نقش مردی را بازی کنی که موسیقی راک را طوری اجرا میکرده که شبیه هیچکس دیگری نبوده... به بهترین شکل انجامش بده.»
شاید قدرت آن لباس بود اما مالک بالاخره توانست حضور کاریزماتیک مرکوری در صحنه را تا پایان فیلمبرداری اجرا کند، او از طراح لباس خواست تا لباسی پر زرق و برق و چسبان به رنگ قرمز یاقوتی برایش طراحی کند. مالک با خودش فکر کرد که چطور هنر اجرای خواننده او را از یک آرزو به جایگاه ویژه بینالمللی رساند. مرکوری در زنگبار با نام فرخ بلسارا متولد شد و به خاطر دندانهای بیرونزدهاش بچههای مدرسه شبانهروزیاش در هند نامش را «دندان اسبی» گذاشته بودند. وقتی از مدرسه به زنگبار برگشت کشور وسط انقلاب بود و خانوادهاش مجبور شدند به بریتانیا مهاجرت کنند. به گفته مالک «آن زمان بود که مرکوری سعی کرد هویتش را بشناسد، احساسش مثل ماهیای بود که از آب بیرون افتاده.»
اما در مقابل جمعیت، داستان دیگری بود، مالک میگوید:
«وقتی مرکوری روی صحنه ظاهر میشود، توجه همه را جلب میکند و میگوید: «هی، شاید من آدمی مطرود و خارجی بوده باشم و شاید این احساس که به جایی تعلق ندارم، در من وجود داشته باشد اما روی صحنه همه ما به هم تعلق داریم.» این زیباترین چیزی است که در هنر مرکوری غوغا به پا میکند.»
مصاحبه با رامی مالک درباره بازی در راپسودی بوهمی (حماسه کولی)؛
«خیلی زود فهمیدم که هیچکس نمیتواند مثل فردی مرکوری بخواند.»
-درباره چگونگی مهندسی صدا برای میکس کردن صدای مرکوری و مالک؛
خب این در حقیقت ادغام صدا بود. بیشتر صدای فردی مرکوری بود. من هر روز بیرون میرفتم و با بیشترین حجم ریهم میخواندم، فقط با این روش میتوانستم با چیزی که فردی انجام میداد، هماهنگ شوم. او همیشه 110 درصد انرژیاش را برای کارش میگذاشته. برای همگام سازی آن مقداری هم از صدای من استفاده کردند، صدای من بود و بعد با صدای فردی مرکوری به آن نظم دادند.
خیلی زود فهمیدم که نه من و نه هیچکس دیگر نمیتواند مثل فردی مرکوری بخواند.خیلی کار سختی بود که صدایم را تا آن حد بالا ببرم، و گاهی صدایم میگرفت. و حتی وقتی میخواهم تلاش کنم تا نحوه خواندن فردی را تقلید کنم، صدایم میگیرد.
-درباره فیلمبرداری کنسرت خیریه لایو اید 1985 و حضور نمادین کوئین؛
اولین چیزی بود که فیلمبرداری کردیم. لایو اید. روز اول. بیرون رفتیم و فیلمبرداری باکِرِین بود که دوربین وسط جمعیت میرود و بعد اطراف پیانو میگردد و چهره فردی مرکوری-یعنی من در حال نواختن و خواندن راپسودی بوهمی- را میگیرد... مثل راه رفتن روی آتش سخت بود! هرگز در عمرم روی صحنهای از فیلمی انقدر کار نکرده بودم.
هر روز، ساعتها با معلم آموزش حرکات، تمرین میکردم. من خیلی تلاش میکردم که حرکاتم طبیعی باشد اما آن اجرای فانتزی فقط مختص مرکوری و کوئین بوده است...کارهایی که او با میکروفن میکند از عهده هیچکس برنمیآید...آنرا با خشونت در هوا تکان میدهد و در عین حال گاهی در مقابل بهترین گیتاریست زمان-برایان مِی-حرکاتش ظرافتی دارد که انگار با میکروفن در حال گیتار زدن است...همانطور که برایان با عشق گیتار میزند، فردی مرکوری هم با گیتار خیالی مینوازد و دیدن این صحنه بسیار باشکوه است. این خیلی جذاب است و فقط مرکوری میتواند آنرا انجام دهد.
-درباره دندان مصنوعی که برای بازی در نقش مرکوری استفاده کردی؛
اول استفاده از آن کار خیلی دشواری بود. یک سال قبل از شروع فیلمبرداری آنرا در دهانم گذاشتم و احساس بدی کردم، فکر میکردم خودم نیستم...
باید با این احساس کنار میآمدم. خیلی از اجراهای او را دیدم. بیشتر از آنچه فکر میکردم دندانهایش را مخفی میکرد «چطور میتوانم این کار را انجام دهم؟». بعد دندانها را کار گذاشتند، خیلی طبیعی بود. بعد از مدتی فهمیدم منم در حال پنهان کردنشان هستم. لبهایم خشک میشد، بعد دیدم مثل او لبهایم را تَر میکنم.
اما سپس اتفاق دیگری افتاد، شروع به تغییر وضعیت بدنیام کردم، صاف مینشستم، حالتهای بهتری به بدنم میدادم، این همان چیزی است که در حرکات مرکوری میبینید. نمیدانم ظرافت و زیبایی او ذاتی بوده یا بر اثر تمرین بهدست آورده، اما این کار به من کمک کرد تا کمی بیشتر او را بشناسم.
-چقدر با مرکوری به عنوان کودک مهاجری که هدفش هنر بوده، همذاتپنداری کردی؛
باید او را میشناختم. برای این کار به گذشتهاش نگاه کردم و با خودم فکر کردم «او مرد جوانی بوده که به کشوری مهاجرت کرده و برای رسیدن به چیزی که دوست داشته موانع بسیاری را پشت سر گذاشته است.» این موضوع را به خوبی میفهمیدم.
از هیچ نظر خودم را با او مقایسه نکردم اما من نسل اول مهاجران آمریکایی هستم. خانوادهام مثل خیلی از مردم برای اینکه فرزندانشان آیندهای بهتر داشته باشند، مهاجرت کردند؛ آنها دلشان میخواست که بچههایشان دکتر و وکیل شوند... برای من هم خیلی سخت بود تا متقاعدشان کنم این کار را دوست دارم، اما نهایتا موفق شدم.
جان آتمن (John Ottman)، هنر تصویر با تدوینگر راپسودی بوهمی؛
جان آتمن آهنگساز و تدوینگر آمریکایی است که برای فیلم راپسودی بوهمی جایزه اسکار بهترین تدوین را دریافت کرد. او آهنگسازی و تدوین فیلمهای بسیاری از جمله مظنونین همیشگی، بازگشت سوپرمن، والکیری، جک غولکش و مجموعه مردان ایکس را به عهده داشته است.
-آیا این فیلم آهنگساز و موسیقی متن داشت؟
در اصل با من به عنوان آهنگساز قرارداد بستند. همیشه این فرضیه وجود دارد که فیلمهای زندگینامهای موسیقیمحور هستند و حس و حال فیلم بر اساس موسیقی متن بیان میشود اما در این فیلم ما تصمیم گرفتیم که اینگونه نباشد. فقط برای بعضی از صحنهها از اپرا استفاده کردیم، چون فردی عاشق اپرا بوده است. و برای بقیه صحنهها از موسیقیهای موجود استفاده کردم.
-موسیقی روایتی.
بله، تصویر آماده شدن آنها برای کنسرت لایو اید را به عنوان صحنه آغازین قرار دادم و از همان موسیقی استفاده کردم.
- خیلی از تدوینگرها، آهنگساز نیستند؛ بر اساس تجربه شما به ما بگویید که چطور بین این دو کار ارتباط پیدا کردید؟
هم آهنگ خوب و هم تدوین حرفهای در روایت داستان نقش مؤثری دارند. اگر شما داستانگوی خوبی باشید متوجه میشوید که چطور از طریق موسیقی داستان را تعریف کنید. به نظر من تدوینگرهایی هم که آهنگساز نیستند موسیقی وتأثیر آنرا به خوبی درک کرده و بر پایه آن تصاویر را تدوین میکنند.
-این فیلم به شدت موزیکال است، دلیل انتخاب شما برای راپسودی بوهمی سابقه آهنگسازی شما بود یا ارتباطتان با کارگردان؟
یکی از دلایلش این بود که من همیشه عضوی از تیم برایان سینگر هستم. بعد از فیلم مردان ایکس به برایان گفتم من نمیتوانم هم آهنگسازی کنم و هم تدوین. اما بعد این فیلم را پیشنهاد داد. مبلغی که قرار بود به من پرداخت کنند زیاد بالا نبود و باید یک سال در لندن زندگی میکردم. اما پروژه وسوسهکنندهای بود و من نتوانستم آنرا رد کنم.