سریال وایکینگها (Vikings) و مواجههی موسیقی و تاریخ؛
«برای این زندهایم که هر روز بجنگیم.»
مجموعه تلویزیونی وایکینگها سریالی در سبک تاریخی-اکشن و به کارگردانی مایکل هرست است که پخش آن از سال 2013 در آمریکا و کانادا آغاز شد. این مجموعه به بررسی تاریخی اقوام ساکن شمال اروپا میپردازد. مانند داستانهای تاریخی دیگر در ساخت این مجموعه نیز در ماهیت حقیقی شخصیتها و وقایع کمی اغراق شده، اما واقعیت زندگی وایکینگها نیز به نمایش گذاشته میشود. نویسندگان این سریال و به خصوص سازندهاش-مایکل هرست- با تحقیقات وسیع درباره آداب و رسوم، نحوه زندگی و عقاید گروههای مهاجم ساکن در شمال اروپا، ما را با انسانهایی آشنا میکنند که هدفشان از حمله به اروپا که در حدود سال 800 میلادی رخ داده است، فقط کشتار و ثروت نبوده؛ بلکه ماجراجویانی بودهاند در پی کشف سرزمینهای متنوع.
این سریال که محصول مشترک کانادا و ایرلند است از شبکه «هیستوری» پخش شد. شخصیتپردازی، بازی فوقالعاده بازیگران، فیلمنامه دقیق و زیرکانه و کارگردانی حرفهای وایکینگها، توانست مخاطبان بسیاری را در سراسر دنیا مجذوب این مجموعه کند.
سریال وایکینگها و سرزمینی غریب؛
به دلیل دور از دسترس بودن مناطق شمالی اروپا و سرما و یخبندان، این سرزمینها کمتر تحت تأثیر آیین مسیحیت قرار گرفت. وایکینگها زندگی قبیلهای و خدایان باستانی خود را داشتند و به واسطه جنگهای قبیلهای و دفاع از زمینهایشان از کودکی جنگجویانی قوی و شجاع بار میآمدند.
«من از تقدیر نمیترسم، از خشم مردان صبور وحشت دارم.»
در سریال وایکینگها مخاطب با قومی وحشی سروکار ندارد، بلکه به بررسی تاریخی اقوامی مینشیند که اعتقادات معنوی عمیقی دارند و براساس پیشگویی و وهمی که ناشی از مذهب یا مواد مخدر است، داستان زندگیشان را میسازند. جنبههای فرهنگی زندگی وایکینگها، اعتقاد به مرگ خوب و باشکوه، تقابلشان با همقبیلهایها و غیروایکینگها در این مجموعه تلویزیونی به خوبی نشان داده شده است.
انتخاب بازیگرها نیز بادقت انجام شده؛ آنها قوی هستند اما اتوکشیده و تروتمیز به نظر نمیرسند، هیکلشان ورزیده است و سبک زندگیشان را به عنوان کشاورز و جنگجو نشان میدهد اما شبیه مردانی که در باشگاه عضلهسازی میکنند، نیستند.
سریال وایکینگها و هنرنمایی تراویس فیمل؛
تراویس فیمل بازیگر استرالیایی است که در سریال وایکینگها نقش مهمترین وایکینگ تاریخ را بازی کرده است. او با چشمان نافذ و بازی کاریزماتیک علاوه بر قبیله، مخاطبان را نیز مسحور میکند. راگنار کم حرف میزند و بیشتر عمل میکند، مرموز و باهوش است و اطرافیان را مدام با تصمیمات عجیب و بلندپروازیهایش غافلگیر مینماید. ماجراجوییهای او سبب میشود که وایکینگها به سرزمینهای دیگر راه پیدا کنند.
«وقتت را با نگاه به گذشته هدر نده، آن راهی نبوده که باید میرفتی.»
موسیقی متن سریال وایکینگها؛
وایکینگها سیریناپذیرند، هر چه بیشتر موفق میشوند، بیشتر میخواهند و این در موسیقی تیتراژ سریال به خوبی نمایان است. «بیشتر، به من بیشتر بده» موسیقی با این جمله شروع میشود. این قطعه با نام «اگر قلب داشتم» ساخته کارین الیزابت درین اندرسون، آهنگساز سوئدی است. صدای مرموز خواننده و تکرار ملودی و ضربه به سیم ساز، آیندهای مبهم اما روشن و انتظار را روایت میکند. استفاده از نواهای قبیلهای در پس زمینه، موسیقی بومی و زندگی قبیلهای را در ذهن مخاطب القا میکند.
موسیقی متن سریال وایکینگها ساخته تروور موریس آهنگساز کانادایی است. در موسیقی متن وایکینگها در صحنههای نبرد صدای سازهای کوبهای و نوایی شیونگونه شنیده میشود که نمایانگر موسیقی حماسی و جنگهای باستانی است که برای روحیه دادن به افراد و ترساندن دشمن با سازهای کوبهای وارد میدان جنگ میشدهاند. در موسیقی متن این سریال استفاده بهجا از سکوت در میانه آهنگ، حس انتظار و اضطراب به ببینده منتقل میشود.
در جایی که شاهد فضای خانوادگی و آرامش افراد نشان داده میشود، موسیقی ریتمی آرامبخش به خود گرفته و اطمینانخاطر افراد با نتها درهم میآمیزد. در صحنههایی که شخصیتها به سراغ پیشگو میروند فضایی مرموز حاکم میشود و موسیقی با صدای فلوت، تمی اعجابانگیز و ناشناخته دارد.
موسیقی متن وایکینگها در صحنههایی با صدای آب، نعره انسانها، حیوانات و شاخه و برگ درختان درهم میآمیزد و بیانگر زندگی طبیعی و خاستگاه آنهاست. در صحنهای که شاهد خیانت برادر راگنار هستیم، بالا و پایین رفتن صدای موسیقی و کش آمدن نتها حس خیانت را به خوبی القا میکند.
همانند دیگر آثار موفق سینما و تلویزیون، موسیقی متن سریال وایکینگها هم به خوبی بیانگر ذهنیات شخصیتها و حال وهوای سریال است.
برگرفته از وبسایت theguardian.com ؛