موسیقی متن فیلم وداع و سبک آهنگسازی آلکس وستون؛
آلکس وستون (Alex Weston) آهنگساز کنسرت و موسیقی متن فیلم است. موسیقیهایی که او ساخته است در جشنوارههای زیادی از جمله برلیناله، ساندنس، دوسالانه ونیز و اسلمدنس مورد تقدیر قرار گرفتهاند. آخرین اثر او مربوط به فیلم وداع (Farewell) به کارگردانی لولو وانگ محصول سال 2019 است. او همچنین با شبکههای HBO، Netflix و NBC در زمینه ساخت موسیقی متن برنامههای تلویزیونی همکاری کرده است.
وستون بعد از فارغالتحصیلی در رشته آهنگسازی از دانشگاه کارنگی ملون به نیویورک نقل مکان کرد و به عنوان دستیار آهنگساز برجسته و افسانهای سینما-فیلیپ گلس- شروع به کار کرد. آلکس همکاری خود را با گلس در ساخت موسیقی متن فیلم و کنسرت ادامه داد تا جایی که تجربه کافی برای نوشتن موسیقی را کسب کرد. در کارنامه کاری وستون اجرای چندین سمفونی و باله همچنین ساخت موسیقی برای فیلمهایی مثل Ernest و The Perils of Growing Up Flat-Chested به چشم میخورد. او برای ساخت آثارش ترکیبی از موسیقی کلاسیک، ارکستری و موسیقی مدرن الکترونیک را بکار میبرد.
در شروع پروژه فکر میکردید فیلم وداع تا این حد مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد؟
واکنش مخاطبان به این فیلم برای من بسیار جالب بود. وقتی وارد این پروژه شدم میدانستم که این فیلم پتانسیلهای زیادی دارد اما این میزان از توجه و تقدیر دور از انتظارم بود.
موفقیت اولیه این فیلم نشان داد که هنوز فیلمهای هنری خاص جایگاه ویژهای در دنیا دارند، به نظر شما چرا فیلم کمدی-درام بینالمللی وانگ در دنیایی که فیلمهای کوچک و هنری چندان توجهی جلب نمیکنند، موفق شد؟
به نظر من این فیلم داستانی فوقالعاده و قانعکننده دارد، هسته اصلی داستان با محوریت خانواده، میراث و در نهایت اندوه، چیزی جهانشمول است و هر مخاطبی با آن ارتباط برقرار میکند. علاوهبراین تیمی که وانگ برای فیلمش انتخاب کرد، بسیار خوب بود و این در موفقیت فیلم تأثیر داشت.
وقتی ساخت موسیقی را شروع کردید، هدف شخصیتان ساخت موسیقی فیلم بود؟
ساخت موسیقی فیلم همیشه مهمترین هدف من بوده است اما تمرکزم فقط روی آهنگساز فیلم شدن، نبود. من کار در رسانههای مختلف و همکاری با آهنگسازان دیگر را دوست دارم.
در ابتدا چطور وارد دنیای موسیقی شدید؟
چهار یا پنج ساله بودم که نواختن پیانو را یاد گرفتم. همیشه از آن لذت میبردم و خیلی جدی آنرا انجام میدادم اما نمیدانستم که قرار است در آینده آهنگساز شوم. مثل همه اول با موسیقی کلاسیک شروع کردم. اما در نوجوانی به سبک جاز علاقهمند شدم. زمانی که پیانو مینواختم، قطعههایی نیز مینوشتم و در نهایت فهمیدم این همان رشتهای است که دوست دارم در دانشگاه تحصیل کنم و از آن به بعد تمرکزم را فقط روی موسیقی گذاشتم.
چطور وارد پروژه فیلم وداع شدید؟
یک نفر مرا به سرپرستهای بخش موسیقی-سو جاکوبز و دیلان نیلی- پیشنهاد داده بود و آنها کارهای مرا بررسی کرده بودند. بعد با لولو ملاقات کردم و او چند صحنه به من داد تا ببینیم و تصمیم بگیرم که آیا دوست دارم آهنگسازی این فیلم را قبول کنم یا نه. بعد از چند هفته لولو تصمیم گرفت کار آهنگسازی فیلم را به من بدهد. هیچکدام از آهنگهایی که من در ابتدا نوشتم در کار استفاده نشدند و موسیقی متن وداع کاملا متفاوت با آنهاست.
موسیقی وداع تعریفی از فضای حاکم بر فیلم است، چطور تصمیم به ساخت این موسیقی کرفتید؟
در نگاه اول آنقدر احساسات خاص در حال و هوا و لحن داستان وجود داشت که ساختن موسیقی برای آن کار دشواری به نظر میرسید. در همان شروع ورژنهای مختلفی ساختم؛ فکر میکنم برای یکی از صحنهها بیستوپنج ملودی ساختم تا به چیزی که لولو میخواست رسیدم. من و لولو خیلی در مورد موسیقی متن با هم صحبت کردیم. ما میخواستیم که موسیقی وداع کاملا کلاسیک باشد. موسیقی موقتی که روی صحنهها گذاشته بودیم کارهایی از ویوالدی یا هایدن بود. این نوع موسیقی ابهت و حالت تأتری ایجاد میکند. همه شخصیتهای فیلم باید با دستیابی به موفقیتهایی، احساسات و دروغهایشان را پنهان کنند؛ موسیقی دراماتیک و سنگین کشمکش درونی آنها را نشان میدهد.
یکی از مؤلفههای اصلی موسیقی متن وداع استفاده از آواز است. به نظرم این انتخاب جالبی برای یک فیلم کمدی-درام بود، چطور این ایده به ذهنتان رسید؟
استفاده از آواز ایده لولو بود. قبل از اینکه من وارد این پروژه شوم او تصمیم داشت که از موسیقی ووکال در فیلم استفاده کند. صدا حالتی دراماتیک دارد و و قتی در موسیقی متن فیلم آواز کُر را میشنوید، احساسات شدیدتر میشوند. در این فیلم صحنههای نبرد یا مبارزههای تاریخی دیده نمیشود و در عوض شاهد صحنههایی خانوادگی هستید. در صحنههای بیدیالوگ، مخاطب صدای آهسته گروه کُر و ویولون سل غمگینی را میشنود و احساسات شخصیتها را درک میکند. موسیقی کُرال علاوه بر اینکه فضا را دراماتیکتر میکند، روی لحظاتی در زندگی این خانواده نیز تأکید میکند. علاوهبر گروه کُر ما از یک خواننده تنور نیز در موسیقی متن استفاده کردیم. موسیقی کُر نمایانگر خانواده است و صدای تنور نمایانگر فردیت و تجربههای شخصی است و آن را برای تأکید روی دروغ بکار بردیم.
دوست دارید مخاطب از موسیقی شما چه برداشتی کند؟ داستان فیلم بسیار مهم است اما به نظرتان مخاطب چطور با موسیقی متن ارتباط برقرار میکند؟
در وداع، به غیر از یکی دو مورد، موسیقی در پسزمینه دیالوگها استفاده نمیشود. وقتی موسیقی پخش میشود تمرکز فقط روی موسیقی و چیزی است که شخصیتها از بیان آن قاصر هستند. برای من جایی که موسیقی در فیلم استفاده میشود بسیار مهم است. امیدوارم مخاطب متوجه شود که در این فیلم موسیقی قرار است چیزی به آنها ارائه دهد و همچنین آنها را با روشی متفاوت به شخصیتهای فیلم بپیوندد. در وداع، موسیقی متن فقط برای همراهی با صحنهها ساخته نشده است.
آیا در این فیلم قطعه خاصی وجود دارد که روی شما تأثیر گذاشته باشد؟
من شخصا به قطعه «The Family» بسیار علاقهمندم. از نظر عاطفی خیلی قطعه عجیبی است. این موسیقی حالتی مزاحگونه و در عین حال فاتحانه دارد، هم خندهدار است و هم غمگین.
داستان وداع، بسیار خاص است، به نظرتان چطور مخاطب جهانی را به خود جذب کرد؟
فکر میکنم امکان اینکه این داستان برای هر کسی اتفاق بیافتد، وجود دارد. همه خانواده دارند و همه پدربزرگ یا مادربزرگ یا شخص مهمی را در زندگی از دست دادهاند. همین باعث میشود که هر مخاطبی با هر فرهنگی با این داستان ارتباط برقرار کند.
خب در آخر چه توصیهای به آهنگسازانی که میخواهند وارد عرصه فیلم شوند، دارید؟
به نظرم برای آهنگسازان کار با افراد مختلف بسیار مفید است. آنها باید تا جایی که میتوانند با طراحان رقص، فیلمسازان، هنرمندان تجسمی و نمایشنامهنویسان همکاری کنند. مهم نیست چقدر پروژه بزرگ یا کوچک باشد، فقط سعی کنید کار گروهی انجام دهید. انجام پروژههای مختلف موجب میشود که شما مدام کارهایتان را بازبینی کنید. پس برای رسیدن به موفقیت بهترین چیز گسترش شبکه افرادی است که با آنها همکاری میکنید.
برگرفته از وبسایت hiddenremote.com ؛