کلاس تدوینگری با پیترو اسکالیا از بودای کوچک تا گلادیاتور؛

الهام ربیعی - شنبه، 10 اسفند 1398

رد پای پیترو اسکالیا Pietro Scalia در فیلم‌های برجسته بسیاری دیده می‌شود. این تدوینگر ایتالیایی-آمریکایی با کارگردانان بزرگی مثل ران هاوارد و ریدلی اسکات همکاری کرده است. اسکالیا در کاتانیا متولد شد و سپس همراه خانواده‌اش به سوییس مهاجرت کرد و بعد از دبیرستان تصمیم گرفت به آمریکا برود، در سال 1985 میلادی در رشته هنرهای زیبا از مدرسه فیلمسازی یوسی‌ال‌ای در مقطع فوق لیسانس فارغ‌التحصیل شد. بعد از تحصیل و کار روی چندین فیلم کوتاه، نمایشنامه تلویزیونی، دو فیلم مستند و یک فیلم شانزده میلیمتری، با هدف کارگردان شدن، به اروپا برگشت. کمی بعد دوباره به آمریکا بازگشت تا در هالیوود تدوینگر فیلم شود. او کارش را با تدوین فیلم مردم خجالتی به کارگردانی آندری کونچالوفسکی آغاز کرد. پیدا کردن کار در هالیوود کار ساده‌ای نبود اما اسکالیا توانست به عنوان دستیار تدوینگر فیلم‌های الیور استون شغل ثابتی پیدا کند. او در فیلم‌های وال‌استریت، Talk Radio، دورز و متولد چهارو ژوئیه با استون همکاری کرد.

بعد از پنج سال همکاری با الیور استون به عنوان دستیار تدوینگر، نهایتا تدوین فیلم جی‌اف‌کی را به‌عهده گرفت و جایزه اسکار بهترین تدوین را نیز کسب کرد. اسکالیا تدوین فیلم‌های زیبای ربوده شده و بودای کوچک (برناردو برتولوچی)، برنده و بازنده (سام ریمی)، ویل هانتینگ خوب (گاس ون سنت) و گلادیاتور (ریدلی اسکات) و بسیاری از فیلم‌های مهم تاریخ سینما را به‌عهده داشته است. او بارها نامزد دریافت اسکار شد و توانست دو بار برای فیلم‌های سقوط شاهین سیاه و جی‌اف‌کی این جایزه را کسب کند، همچنین برای فیلم هانیبال جایزه بفتا و A.C.E (جایزه تدوینگران سینمای آمریکا) را دریافت کرد. از دیگر آثاری که پیترو اسکالیا تدوین آنها را به‌عهده داشته است می‌توان به فیلم‌های خاطرات یک گیشا، خیزش هانیبال، پرومتئوس، مگاویل، مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز و سولو:داستانی از جنگ ستارگان اشاره کرد. اسکالیا در ژانرهای گوناگونی از جمله حماسی، درام و مستند فعالیت کرده است.

پیترو اسکالیا

در ادامه با پرسش از این تدوینگر تأثیرگذار با سبک کاری وی در تدوین بیشتر آشنا می‌شویم.

«تدوین نوعی نوشتن است»

چرا تصمیم گرفتید تدوینگر شوید؟

من عاشق تدوین بودم و وقتی روی فیلم‌های مستند کار می‌کردم، این موضوع را فهمیدم. به نظرم تدوین نوعی نوشتن است. من در تدوین استعداد داشتم و آنرا خوب انجام می‌دادم و همچنین فکر می‌کردم اگر بخواهم کارگردان بشوم باید در تدوین خبره شوم. به نظرم اتاق تدوین صمیمی‌ترین جای دنیاست.

شروع کارتان با الیور استون بود، چطور این همکاری اتفاق افتاد؟

پیترو اسکالیا

من دوست داشتم با استون همکاری کنم چون فیلم سالوادور را دیده بودم و عاشق این ژانر فیلم‌ها بودم: فیلم‌های رئالیسم اجتماعی. نحوه فیلمبرداری آن شبیه فیلم‌های مستند و واقعی بود. استون همان کارگردانی بود که می‌خواستم با او کار کنم. خیلی اتفاقی با خواهر دستیار تدوینگر را ملاقات کردم و گفتم می‌خواهم با استون کار کنم، بعد از آن وارد پروژه وال استریت شدم.

من هم باور دارم که تدوین نوعی نوشتن است. مهارت‌هایی شبیه به هم هستند.

نوشتن و بازنویسی کار را بهتر می‌کنند. تدوین نوشتن بصری است. به عقیده من سینمایی‌ترین هنر دنیاست چرا که شما تصاویر و صداها را برای بیان داستانتان به‌کار می‌برید. ترکیب و هماهنگی، حرکت و ریتم هسته اصلی نوشتن هستند که در تدوین هم عناصر مهمی محسوب می‌شوند.

اولین تجربه شما فیلم جی‌اف‌کی بود، یک پروژه بزرگ و پرکار. دوست دارید به عقب برگردید و بر اساس تکنولوژی اَوید این کار را تدوین کنید؟

اغلب فکر می‌کنند که این فیلم جزو اولین فیلم‌هایی است که در آن از تدوین دیجیتال غیرخطی استفاده شده اما ما این فیلم را صحنه‌به‌صحنه تدوین و کات کردیم. جی‌اف‌کی فیلم متفاوتی بود چون با فرمت‌های مختلفی فیلمبرداری شده بود. شانزده میلیمتری، سینمااسکوپ، سیاه و سفید، رنگی، فرم‌های ویدئویی متفاوت و سوپر هشت میلیمتری. تمام این فرمت‌های مختلف باید کنار هم می‌آمدند. من و تدوینگر تصمیم گرفتیم که همه صحنه‌ها را در یک فرمت تدوین کنیم. همه صحنه‌ها را روی نوار ویدئویی ¾ اینچی منتقل کردیم و بعد از کنترل‌کننده Sony RM-440 استفاده کردیم. ما روش خودمان را برای تدوین صحنه‌ها ابداع کردیم اما بعد برای هماهنگی صدا و تصویر دچار مشکل شدیم و تدوینگران دیالوگ استخدام کردیم تا به صورت دستی صداها را با صحنه‌ها هماهنگ کنند. کار بسیار دشواری بود اما موجب شد که تجربه‌ام بالا برود.

بعد از چندین کار با الیور استون وارد همکاری طولانی مدت با ریدلی اسکات شدید. کار با اسکات چطور بود؟

ما همدیگر را دوست داریم و با هم کنار می‌آییم. بعد از این همه سال همکاری ما سلیقه همدیگر را می‌شناسیم. من صحنه‌ها، بازی‌ها، موسیقی و صدا را انتخاب می‌کنم و او به من اعتماد کامل دارد. او به صحنه‌های تدوین شده نگاه می‌کند و اگر لازم باشد کوتاه‌تر شوند، با هم در موردشان تصمیم می‌گیریم. او همیشه به نظرم احترام می‌گذارد و من می‌توانم خلاقانه کار را تدوین کنم. به نظرم مهمترین چیز در رابطه تدوینگر و کارگردان صداقت و روراستی است. من و ریدلی خیلی صادقانه نظرهایمان را با هم در میان می‌گذاریم.

تا به حال به صورت سه‌بعدی تدوین کرده‌اید؟

پیترو اسکالیا

بله در فیلم پرومتئوس از قابلیت سه‌بعدی در اَوید استفاده کردم. ما هر شب صحنه‌های فیلمبرداری شده را به صورت سه‌بعدی تماشا می‌کنیم و بعد من آنها را به صورت دوبعدی تدوین می‌کنم. اما برای بازبینی صحنه‌ها مجددا آنها را به صورت سه‌بعدی نگاه می‌کنیم. وقتی به صورت سه‌بعدی تدوین می‌کنید، چشم به زمان بیشتری برای استراحت نیاز دارد و این روی انتخاب‌هایتان تأثیر می‎گذارد و فضای حرکتی کمی در اختیار شماست. بعضی از تدوینگران با فضای سه‌بعدی راحتترند اما من دوبعدی را ترجیح می‌دهم چون کات‌های سریعتری می‌توانم انجام دهم.

شما با کارگردانان بزرگی مثل برتولوچی، الیور استون و ریدلی اسکات همکاری کرده‌اید، آیا آنها با شما احساس نزدیکی و صمیمیت می‌کردند؟

فکر می‌کنم بیشتر کارگردان‌هایی که با آنها همکاری کرده‌ام از حضور در اتاق تدوین لذت برده‌اند. آنها دوست دارند صحنه‌ها را بازبینی کنند و نظرشان را بگویند. تدوین این امکان را می‌دهد که حتی در آخرین مرحله هم بتوانید تغییراتی اعمال کنید. احساسات تحت تأثیر نحوه بیان داستان، موسیقی و جلوه‌های ویژه هستند. برای روایت کردن یک داستان خوب به همه این عناصر نیاز دارید و کارگردانان عاشق این قسمت از تدوین هستند که همه چیز به صورت بی‌نقص کنار هم قرار گرفته است.

بیشتر تدوینگران یا آهنگساز هستند یا سابقه‌ای در زمینه آهنگسازی دارند. شما در مورد نحوه استفاده درست از موسیقی برای پیشبرد داستان و برانگیختن احساسات حرفه‌ای هستید. در مورد استفاده از موسیقی در فیلم‌های بلند کمی توضیح دهید.

پیترو اسکالیا

من عاشق موسیقی هستم و آرشیو بزرگی دارم. هنگام تدوین موسیقی به این فکر نمی‌کنم که صحنه را بر اساس این قطعه ادیت کنم، بلکه موسیقی بعدا می‌آید. من صحنه را تدوین می‌کنم و ریتم‌های موجود در آن را کشف می‌کنم سپس موسیقی را روی آن می‌گذارم. اول باید ببینم صحنه به چه چیز نیاز دارد و چه چیزی را باید به مخاطب منتقل کند. آهنگ‌های مختلفی را روی صحنه‌ها امتحان می‌کنم و گاهی اوقات غیرمنتظره‌ترین آهنگ را روی صحنه‌ می‌گذارم.

بهترین توصیه‌ای که به تدوینگران می‌توانید داشته باشید، چیست؟

در فیلم همه چیز با شخصیت‌ها آغاز می‌شود. تدوینگر باید تصمیماتش را بر اساس شخصیت‌ها بگیرد؛ این فرد کیست؟ کجاست؟ چه چیزی باعث تقویت آن می‌شود؟ مخاطب چطور باید با او آشنا شود؟ مهمترین نکته از نظر من ساختن و پرداختن شخصیت داستان است. در مرحله بعد تدوینگر باید از خود بپرسد که چه چیزی برای روایت داستان ضروری است؟ انگیزه و چیزهایی که روی داستان تأثیر می‌گذارند کدام است؟ چگونه داستان را باید پیش برد؟ در نهایت ساختار از اهمیت بالایی برخوردار است، تقدم و تأخر صحنه‌ها ساختار یک فیلم را می‌سازند و تدوینگر باید با خلاقیت و دقت زیاد آنها را کنار هم بچیند. پس هر تدوینگر باید شخصیت‌ها، داستان و ساختار فیلم را مدنظر قرار دهد.

برگرفته از وب‌سایت provideocoalition.com ؛‌