تاریخچه ساز «کلارینت» یا «قره نی»
سازهايی كه با دهانهها نواخته می شوند نوعی زبانه ساده دارند كه قبلاً در دوران باستان شناخته ميشدند: يك مقطع مثلثی از دهانه بريده ميشود به نحوی كه زبانه هنوز در انتهای آن آويزان است و ميتواند توسط لبها كنترل شود. يكی از اين كلارينت های اوليه، ممت (memet) مصري از قرن سوم قبل از ميلاد بود. اين ساز به عنوان يك ساز دوبل نواخته ميشد؛ دو لوله استوانهاي از جنس نی يا چوب ساخته شدهاند و به يكديگر متصل شدهاند. اين سازها حفرههای انگشتگذاری و دو دهانه دارند. اين سازها بعدها توسط يونانيها و روميها مورد استفاده قرار گرفتند.
كلارينتهای دارای يك، دو و حتي سه زبانه در بسياری از فرهنگها استفاده می شدند؛ البته در برخی قسمتهای دنيا هنوز استفاده از اين كلارينتها ادامه دارد و بدون تغيير باقی ماندهاند (به عنوان مثال بلكای (belka) روسی يا كلارينت سهگانه ساردينيايی (جزيرهای در جنوب غرب ايتاليا) به نام لاوندا (launedda)).
در اروپای قرون وسطي سازي تكزبانه برگرفته از شرق و معمولاً داراي هشت حفره انگشتگذاري متداول بود. اين ساز شالوما (Chalumeau) بود. شالوما به معناي زبانه يا قميش است و از كلمه يوناني كالاموس (calamos) و كلمه لاتين calamus گرفته شده است. شالوما محدوده صدايي در حدود يك اكتاو (F4-G5) داشت. از دوران رنسانس به بعد اين سازها در كوك هاي مختلف از تربل تا باس با حفظ سنت آن زمان ساخته ميشوند.
در اواخر قرون وسطي اصطلاح شالوما (آلماني: شالمي (Schalmei)، انگليسي: شوم (shawm)) به عنوان اصطلاحي عمومي براي كل خانواده سازهاي شوم (shawm) اتلاق ميشد.
از شالمو (chalumeau) تا ساز كلارينت (قره نی)؛
يوهان كريستوف دنر (Johann Christoph Denner) سازنده ساز از نورمبرگ امروزه عموماً به عنوان مخترع كلارينت شناخته ميشود كه از شالمو شروع و تا انتهاي قرن هفدهم تكامل يافت. اينكه اختراعات دنر دقيقاً چه بود نامشخص است، به عبارت ديگر تفاوت دقيقي بين ساختار شالمو و كلارينت كه براي نيم قرن اين دو ساز همزمان وجود داشتند، نامعلوم است. با اين وجود مسألهای که عموماً پذيرفته شده است اين است كه دنراولين شخصي بود كه شالمو را به دو كليد مجهز كرد.
در ادامه اين نمونه پسر او جاكوب (Jakob) و ساير سازندگان آن دوران شروع به توليد كلارينتهايي با دو كليد و يك فضاي داخلي بزرگتر كردند. بل استوانهاي شالمو با يك بل با دهانه باز شده جايگزين شدند، به لوله كلارينت يك مشخصه برآمدگي (بشكه مانند) در زير دهانه داده شد.
همانند تمام سازهاي بادي باروك مكان دستها هنوز تعيين نشده بود، بنابراين كلارينتها به نحوي ساخته شدند كه هر دست ميتوانست در پوزيسيون پایينتر قرار بگيرد (به عنوان مثال، يك حفره براي انگشت كوچك در هر دو سمت راست و چپ تعبيه شد، حفرهاي كه مورد نياز نبود مسدود شد).
در شالمو تنها رجيستر پايه نواخته ميشد به عبارت ديگر زير و بميهاي هارمونيك پايه كه ميتوانست با استفاده از حفرههاي انگشتگذاري توليد شوند (پایينترين رجيستر كلارينت نام شالمو را تا به امروز حفظ كرده است). گفته ميشود صدا چندان خوشايند نبود و حتي به عنوان صداي ناله توصيف ميشد. عمدتاً تنها رجيستر بالا، كه به عنوان رجيستر كلارينت شناخته ميشوند، روي كلارينت نواخته ميشدند. نت هاي بالا (زير) با overblowing توليد ميشوند، انگشت گذاري همانند گام پايه باقي ميماند. Overblowing با كمك يك كليد اسپيكر در لوله معكوس (كه با انگشت شست كار ميكند) و با دهانه كوچك و زبانه باريك آسانتر ميشود.
به دليل اينكه كلارينت با توجه به لوله استوانهاي روي فاصله دوازدهم (اكتاو+پنجم) overblow ميكند، حداقل دو كليد براي پر كردن فاصله مابين گام پايه و اولين نت overblown مورد نياز است.
تا اواسط قرن هجدهم بسياري از كلارينتها داراي دو كليد بودند: پایينترين نتهاي آنها در F3 نوشته ميشدند. زير و بميها تا G4 بدون كليد توليد ميشدند، A4 با كليد جلو، Bb4 براي باز كردن هر دو كليد. B4 به ندرت مورد استفاده قرار ميگرفت و با تغيير تنش لبها توليد ميشد (با استفاده از Bb4 يا C5). B4 به آساني قابل نواختن نبود تا زمانيكه يك كليد سوم (كليد B4) اضافه مي شد، كه محدوده صدا را تا E3 پائين مي برد. زير و بمي ها از C5 به سمت بالا (تا حدود G6) با overblowing نواخته مي شدند.
رنگ صداي كلارينت در ابتدا سخت و در رجيستر بالا شبيه ترومپت بود، كه نه تنها باعث بوجود آمدن اين نام شد (كلارينو كوچك يا ترومپت كوچك) ولي همچنين نقش اوليه اش را در اركستر تعريف كرد: نواختن قسمتهاي شبيه ترومپت در رجيستر بالا. تا اواخر قرن هيجدهم اين ساز تقريباً بطور كامل از رقيب قبليش كلارينو (ترومپت بالا)، در اين موقعيت پيشي گرفت. همزمان تكنوازي براي كلارينت شروع به ظهور كرد كه قبلاً محدوده صدايي بزرگ و انواع رنگ صداي اين ساز را استفاده كرد.
ساز کلارینت (قره نی) در جستجوي تن خالص؛
همانند تمام سازهاي بادي چوبي، كلارينت نيز دچار مشكلاتي است. عدم خلوص زير و بمي و همچنين كيفيت تونال ضعيف نتهايي كه با استفاده از cross fingering نواخته ميشوند. اولين تلاشها در جهت حل اين مشكل روي اضافه كردن كليد متمركز بود. اين كليدهاي اوليه مستعد خرابي بوده و بسياري از نوازندگان كلارينت آنها را به عنوان يك راه حل موقت رد ميكنند. در عوض سازندگان ساز شروع به توليد كلارينتهايي در كوكهاي مختلف كردند. در حاليكه كلارينتهاي باروك – همانند ترومپتهاي طبيعي آن دوران، هنوز عمدتاً در C و D ساخته ميشدند، در دومين نيمه قرن هجدهم سازهاي B، Bb، A، Ab و G معرفي شدند، بطوريكه چندين كليد ميتوانند با حفظ يكنواختي رنگ صدا و خلوص زير و بمي نواخته شوند.
با اين حال اين روش مشكلات جديدي بوجود آورد. جدا از اين حقيقت كه نوازندگان كلارينت هم اكنون مجبور به خريد سازهاي متعدد ميشدند، تغيير مابين دهانههاي در اندازههاي مختلف براي امبوچر مشكل ساز بود .
اگر چه استفاده از اجزاي قابل تعويض (pièces de rechange)، برخي از اين اشكالات فني را حل كرد ولي راه حلي براي مشكل كوك غير دقيق نبودند.
ولي اگرچه ساخت كلارينتها در كوكهاي مختلف مشكل زير و بمي را حل نكرد ولي براي نوازندگان امكان انتخاب رنگ صداهاي متنوعي را فراهم نمود كه به ميزان زيادي مورد تحسين نوازندگان قرار گرفت.
تا اواخر قرن هجدهم سازهايي با پنج كليد استاندارد شدند. كلارينت جايگاه خودش را در اركستر، گروه سازهاي بادي و گروه سازهاي نظامي پيدا كرد و تثبيت شد. در دوره كلاسيك آهنگسازان از كنسرتوهاي كلارينت كه در آنها كلارينت عمدتاً در رجيستر بالا نواخته ميشد، دور شدند و استفاده از نتهاي پایين ساز افزايش يافت (دابليو اي موتسارت يكي از پيشگامان در اين زمينه بود). در موسيقي مجلسي و اركستر بويژه نواختن آكوردهاي شكسته در رجيستر شالمو به عنوان ساز همراه با ملودي رايج شد.
از نيمه دوم قرن هيجدهم در زمينه كيفيتهاي تونال كلارينت به تدريج اطلاعات بيشتري كسب شد كه در عصر سانتیمانتالیسم به اوج خودش رسيد. ديگر صداي كلارينت همانند ترومپت؛ سخت، صفير مانند و روشن نبود بلكه وسيلهاي ايدهآل براي بيان احساسات محسوب ميشد. شوبرت (Schubart) قبلاً در Ideen zur Ästhetik der Tonkunst (1784/85) رنگ صداي كلارينت را به عنوان صدايي «شيرين»، «آرزوي ژرف» و «احساسات غرق در عشق» توصيف كرده بود.
ساز کلارینت (قره نی) در قرن نوزدهم؛
در اواخر قرن، سازندگان نوآور سازها، براي كلارينت كليدهاي بيشتري تعبيه كردند.
جب ايكس لفور (J. X. Lefèvre) فرانسوي يك كليد ششم اضافه كرد و يك كليد هفتم در 1800 توسط جيمز وود (James Wood) انگليسي و جي اف سيميوت (J. F. Simiot) فرانسوي ديگر، يك كليد تريل و يك لوله كوچك به حفره صداي G4 براي جلوگيري از خروج آب اضافه كردند.
در سال 1812 نوازنده كلارينت آلماني ايوان مولر (Iwan Mueller) يك مدل جديد با سيزده كليد ارائه داد، كه نقطه عطفي براي تمام كلارينتهاي مدرن بود. نوازندگان كلارينت با اشتياق سيستم اختراعي او را پذيرفتند و اين مدل اساس تقليد از اين ساز و بهبود آن در طي قرن شد.
مولر براي اطمينان از حفظ تمام انگشتگذاريهاي سابق تلاش زيادي كرد. او پدهاي چرمي و نمدي كليدها را با پدهاي پوستي پوشيده از پشم جايگزين كرد. همچنين مولر يكي از طرفداران نواختن با زبانه روي لب پایين بود، تا آن زمان متداول بود كه زبانه در بالاترين موقعيت نواخته شود.
در حدود سال 1840 میلادی بخشهايي از keywork كه تئوبالد بوهم (Theobald Boehm) براي فلوت اختراع كرده بود توسط نوازنده پاريسي كلارينت كلوزه (Hyacinthe Eléonore Klosé) در همكاري با سازنده ساز لوئيس آگوست بافت (Louis-Auguste Buffet) به كلارينت انتقال يافت. اين كلارينت با حلقههاي قابل جا به جايي، نمونه اوليهاي از كلارينت به اصطلاح بوهم (Boehm) با هفده كليد بود كه امروزه به صورت گستردهاي در كشورهاي امریکای لاتين و آنگلوساكسون مورد استفاده است.
كلارينت مولر در حدود سال 1860 میلادی توسط كارل باورمن (Carl Baermann) و جورج آتن اشتينر (Georg Ottensteiner) در آلمان بهبود يافت. در كلارينت اوهلر (Oehler) با 22 كليد كه در 1900 توسط سازنده ساز اسكار اوهلر (Oskar Oehler) ساخته شد و امروزه در كشورهاي آلماني زبان نواخته ميشود، ادامه ساخت اين ساز است.
ساز کلارینت (قره نی) در عصر حاضر؛
با توجه به قابليتهاي مدولاسيون كلارينت، اين ساز بويژه براي صداي ايدهآل دوره رمانتيك مناسب است. اين ساز مهمترين ساز بادي در اركستر رمانتيك در قرن نوزدهم همراه با هورن شد (از زمان بتهوون استفاده از اين دو ساز متداول شد). كلارينت Bb سازي استاندارد شد، كلارينتهاي A و C نيز مورد استفاده بودند اگر چه كلارينت دوم بر حسب شاخصه رنگ صدا، تنها به ندرت امروزه مورد استفاده قرار ميگيرد.
در موسيقي نظامي، پاپ و جز تنها كلارينت Bb رايج است. موسيقي جز (Jazz) كه به كلارينت اركسترال، امكان تكنيكهاي مدرني همانند گليساندو را ميدهد. كلارينت در اغلب موارد به عنوان ساز ملودي مورد استفاده قرار ميگرفت ولي بيش از پيش با ساكسیفون جايگزين شد. در موسيقي جز آمريكا، نوازندگان كلارينت بطور سنتي از سازهاي بادي چوبي در رجيستر يكسان همانند سازهاي خودشان، در توليد موسيقي زبانههاي متعدد اغلب نقشي دارند.
سازي مشابه با كلارينت، يك لوله نيمانند استوانهاي كه با يك زبانه از جنس ني نواخته ميشود، 3000 سال قبل از ميلاد مسيح در مصر استفاده ميشد. سازهايي از اين نوع در خاور نزديك تا دوران مدرن نواخته ميشدند و ساير نمونههاي اوليه كلارينت در اسپانيا، بخشهايي از اروپاي شرقي و ساردينيا (Sardinia) نواخته ميشدند. يك ساز فولك در ولز (Wales) در طي قرن هجدهم به نام هوم پايپ (hompipe) يا پيب گورن (pibgorn) بسيار شبيه سازهاي تك زبانه از جنس ني از يونان و خاورميانه ولي از جنس استخوان يا چوب آقطي (elder) است. در طي قرون وسطي و تا قرن هفدهم چنين سازهاي تك زبانهاي در اروپا نواخته ميشد، ولي آنها منحصر به سازهاي روستايي و فولك بودند.
حدود 2700 سال قبل از ميلاد مسيح، مصريها سازي به نام زومارا (zummara) يا ممت (memet) ساختند. زومارا يك ساز تكزبانهاي است همانند كلارينت كنوني، ولي از طرفي شبيه يك ساز يوناني با زبانه دوبل است كه آئولوس (aulos) ناميده ميشود. دو لوله زومارا موازي با هم بودند بنابراين نوازنده با هر انگشت دو سوراخ را ميپوشاند، هر انگشت روي يك لوله. لولهها خارج از كوك بودند و صدايي بدآهنگ توليد ميكردند.