• loading

    loading

    0:00

معرفی ساز زایلوفون (Xylophone)

زری هاشمی

دوشنبه، 18 شهریور 1398

ايديوفون (خود صدا)، ساز پركاشنی (كوبه‌ای) با نواك (زير و بمی معين)، ساز مالت‌دار از جمله مشخصه‌های بارز ساز زايلوفون (Xylophone) محسوب می‌شود. زایلوفون ساز سوپرانو از خانواده ويولن است (ويولن، ويولا، چلو يا ويولنسل).

زايلوفون (xylophone) از دو كلمه يونانی زايلون (xylon) و فون (phone) به ترتيب به معنای چوب و صدا گرفته شده است و به معنای «آوای چوب» است. اين نام از قرن نوزدهم برای اين ساز استفاده شده است. از نظر تكنيكی هر سازی كه يك رديف تيغه چوبی در طول‌های مختلف داشته باشد كه اين چوب‌ها بر اساس زير و بمی (نواك) مرتب شده باشند و با مالت نواخته شوند يك زايلوفون است. امروزه استفاده از كلمه زايلوفون محدودتر شده و به زايلوفون اركستر اروپايی و آمريكايی كه در آنها تيغه‌ها در دو رديف همانند كلاويه‌های پيانو مرتب شده‌اند، اطلاق مي‌شود.  

ساز زایلوفون (Xylophone) در مقایسه با ساز ماریمبا؛ 

معرفی ساز زايلوفون (Xylophone)

در مقايسه با ماريمبا، زايلوفون محدوده صدايي بالاتر (زيرتر) و باريك‌تري داشته و تيغه‌هاي آن از چوب سخت‌تری ساخته مي‌شود كه اين امر منجر به رنگ صدايي روشن‌تر و نافذتر مي‌شود. گاهي اوقات خانواده‌اي از سازها را به عنوان زايلوفون در نظر مي‌گيرند كه شامل زايلوفون، ماريمبا و زايلوماريمبا (xylomarimba) است.

زايلوفون در فرهنگ‌ها و تمدن‌هاي مختلف ديده مي‌شود و كوك و توالي تيغه‌ها از يك تمدن تا تمدن ديگر متفاوت است ولي چيزي كه در تمام زايلوفون‌ها مشترک است ترتيب قرارگيري تيغه‌ها در گام‌هايي از نت‌هاي پائين (بم) تا بالا (زير) است. تعداد تيغه‌ها مي‌تواند بين يك تا هر تعداد براي پوشش دادن چندين اكتاو باشد. زايلوفون سازي قديمي است كه اسامی مختلفي در فرهنگ‌هاي متفاوت دارد: به عنوان مثال در افريقا به نام‌هاي آماديندا (در اوگاندا)، بالافون (در سودان)، كارميبا (در آنگولا)، كيديمبا (در كنگو)، كوندونگ (در نيجيريه)، ماريمبا (كنگو) و سيليمبا (در آفريقاي جنوبي) شناخته مي‌شود. در آسيا اين ساز به نام‌هاي باكاگنگ (در مالزي)، گام بنگ (اندونزي)، دن گو (ويتنام)، گب بانگ (در بالي)، گام بنگ كالونگ (جاوا)، موكين (چين)، پاتاتاگ (فيليپين)، پاتی تارانگ (درهند) و رانات اك (در تايلند) مشهور شده است.  

ترتيب تيغه‌ها در يك گام اين ساز،‌ زایلوفون را به عنوان ساز آموزشي ايده‎آلی مطرح می‌کند. به همین دلیل نیز اين ساز توسط كودكان در كشورهاي مختلف نيز نواخته مي‌شود. به عنوان مثال در حدود سال 1930 میلادی، كارل اورف (Carl Orff) با ديدن زايلوفون‌هاي بیضی آسيايي علاقه‌مند به نوشتن كتاب معروفش Method  یا روش شد.

ساز زایلوفون (Xylophone) تکنیک‌های نواختن ساز؛ 

تكنيك‌هاي نواختن اين ساز از توالي ساده نت‌ها تا اجراهاي استادانه گسترده است. در برخي فرهنگ‌ها زايلوفون همواره يكي از وجهه‌هاي موسيقي هنري بوده است. از طرف ديگر با وجود اينكه اين ساز در حدود 400 سال توسط نوازندگان دوره‌گرد به عنوان يك ساز پيش‌پا افتاده در اروپا نواخته مي‌شد، ولي تا اواخر قرن نوزدهم جايگاه و موقعيت خودش را در اين قاره پيدا نكرد.

تفاوت قابل توجهي مابين زايلوفون‌هاي اركستر مدرن و زايلوفون‌هاي ماقبل آن وجود ندارد. تنها تغييرات قابل توجه روي اين ساز اضافه شدن لوله‌هاي تشديدكننده (resonators) براي هر تيغه و اختلاف‌ها در محدوده صدايي است.     

منشاء پيدايش زايلوفون احتمالاً به جنوب شرق آسيا يا اقيانوسيه بر مي‌گردد و امروزه در اشكال ساده‌اي همانند دو يا سه‌ log كه در عرض پاهاي نوازنده قرار مي‌گيرند يا ورقه هاي چوبي كه در عرض دو تكيه‌گاه همانند logها قرار مي‌گيرند. يك حفره در زمين ممكن است نقش محفظه رزنيتور را ايفا كند. در اغلب موارد تيغه‌هاي چوبي ممكن است روي مواد عايق قرار بگيرند و در جاي خودشان در طول دو لبه جعبه رزنيتور متصل (pinned) شوند يا در بالاي آن با سيم‌هايي معلق باشند. گم بنگ (gambang) از اندونزي از نوع اول و خانواده سازهاي رانات (ranat) از تايلند از دسته دوم هستند. همانند طراحي‌هاي متالوفون اين سازها به عنوان مثال سارون (saron) و گندر (gender) از اندونزي، هر دوي اين سبك‌هاي زايلوفون در جنوب شرق آسيا متدوال هستند. زايلوفون‌ها تا قرن هجدهم در اطراف چين ديده شدند ولي بطور عمده اين نوع سازها توسط كلوني‌هاي چيني در كشورهاي جنوب شرق آسيا همانند ويتنام مورد استفاده قرار گرفتند. زايلوفون موكين (mokkin) كه در موسيقي غير صحنه‌اي در تئاتر كابوكي ژاپن ديده مي‌شود، ممكن است از كلوني بازرگاني چين در جنوب شرقي آسيا يا از گروه‌هاي خانه چاي در ناگاساكي (Nagasaki) گرفته شده باشند. به هر حال زايلوفون ها نقش عمده‌اي در موسيقي جنوب شرق آسيا نداشته‌اند.

در عوض، انواع مختلفي از زايلوفون‌ها در آفريقا يافت مي‌شود. بسياري از زايلوفون‌هاي آفريقايي مشاهبت‌هايي با زايلوفون‌هاي آسياي جنوب شرقي از نظر ساختار و كوك دارند ولي ممكن است اين امر به دليل مهاجرت و تبادلات بازرگاني باشد. آماديندا (amadinda) از logها ساخته مي‌شود. رزنيتورهاي كدويي شكل اغلب براي هر كليد (گام) قرار داده شده‌اند، گاهي اوقات با ميرليتون (mirliton) يا پوسته ارتعاشي كه در ديواره رزنيتور قرار داده مي‌شود كه يك حاشيه buzzing به هر تن مي‌دهد. اين ساز در آمريكاي لاتين به عنوان ماريمبا (marimba) شناخته مي‌شود كه يكي از نام‌هاي افريقايي اين ساز است و احتمالاً توسط يكي از بردگان افريقايي به امريكاي جنوبي برده شده است. زايلوفون‌هاي داراي رزنيتورهاي كالاباش (calabash) در نواحي بانتو زبان (Bantu) آفريقا تحت عنوان ماريمبا شناخته مي‌شوند. ساير نام‌هاي رايج براي چنين سازهايي در آفريقاي غربي بالو (balo) و بالافون (balafon) است. زايلوفون‌هاي بدون رزنيتور نيز به همان نسبت رايج هستند. اين نوع زايلوفون‌ها به عنوان زايلوفون‌هاي كليد (كلاويه)-آزاد ناميده مي‌شوند كه در آنها كليدها بطور ساده روي دو log يا يك سوراخ قرار داده مي‌شوند. نسخه‌هاي با كليد ثابت پيچيده‌تر از زايلوفون‌هايي هستند که در آن‌ها كليدها و رزنيتورها در يك ساختار قوسي ثابت شده‌اند.

در حاليكه زير و بمي بسيار از كليدهاي زايلوفون‌ها از چپ به راست افزايش مي‌يابد، مدل‌هاي افريقايي وجود دارند كه در آنها زير و بمي از مركز به سمت بيرون افزايش مي‌يابد و حركت طبيعي بازوها را در خود جاي می‌دهد. تنوع موسيقيايي زايلوفون‌هاي افريقايي واقعا شگفت‌انگيز است.                 

ساز زایلوفون (Xylophone) و تاریخ آهنگسازی اروپا؛ 

در مستندات اروپايي از زايلوفون اولين بار در سال 1511 میلادی نام برده شده است. اين ساز كه به عنوان hölzernes Gelächter به معناي پركاشن چوبي يا استرو فيدل (به معناي فيدل پوشالي به دليل اينكه تيغه‌ها روي پوشال قرار داده مي شد) شناخته مي‌شد، این ساز اولیه، سازي بلند از تبار موسیقی فولک اروپاي مركزي بود و تيغه‌ها به جاي اينكه در يك خط به صورت عرضي نسبت به نوازنده قرار گيرند، از نوازنده دور مي‌شوند. كاريلونيوز در فلاندر و هلند اغلب از يك نسخه كليددار به عنوان ساز تمريني استفاده مي‌كنند. در حدود سال 1830 اين ساز در كنسرت‌های مايكل جوزف جوزيكوف (Michal Jozef Guzikof) نوازنده ماهر لهستاني فوق‌العاده زياد استفاده شده است. جوزيكف پس از آن از ساز چهار خيابانی (كه با چهار رديف staggered به صورت كروماتيك كوك شده‌اند یا به عبارت ديگر با يك گام متشكل از 12 نت نواخته می‌شوند) رونمایی کرد. اين ساز به يكي از سازهاي تكنوازي و گاردن كنسرت متداول، تبديل شد.

در شكل قرن 21امي كليدهاي زايلوفون غربي معمولاً در دو رديف مررتب شده اند، چيزي شبيه كليدهاي پيانو،ذ روي يك استند؛ به منظور بهبود تن (صدا) يك شيار خالي زير هر صفحه برش داده شده است. اگرچه رزوود (بلسان بنفش) انتخاب برگزيده براي صفحات است ولي مواد مصنوعي نيز مي‌توانند مورد استفاده قرار بگيرند. رزنيتورهاي لوله‌اي ممكن است ارائه شوند. كامپس مدرن هم 4 اكتاو بالاي C ميانه است يا سه و نيم اكتاو از F روي G بالاي C ميانه قرار گيرند. با پيچيده‌تر شدن رپرتوارها، نوازندگان معاصر اغلب دو استيك در هر دست نگه مي‌دارند. كارهاي قابل توجهي كه از زايلوفون غربي در آنها استفاده شده عبارتند از Le Marteau sans maître  توسط پير بولز Pierre Boulez)، The Golden Age 1930)  توسط ديميتری شوستاكويچ  و قطعه تكنوازي Fantasy on Japanese Wood Prints 1965 توسط آلن هوهانس Alan Hovhaness. متالوفون‌های غربي مرتبط با زايلوفون شامل گلاكن اشپيل و ويبرافون هستند.