طرز تولید صدا در ساز ديجريدو (Didgeridoo)
اين ساز بسيار ساده است: تنها از يك لوله چوبي با طول 1.2 تا 1.5 متر ساخته شده كه موريانهها داخل تنه نازك درخت اوكاليپتوس را خالي كردهاند. حلقهاي موم در اطراف دهانه براي عايقبندي و همچنين راحتي نوازنده در هنگام نواختن قرار داده شده است. البته اين ساز بسيار غير معمول است چرا كه با وجود اينكه تنها يك نت را مينوازد ولي قابليت نواختن محدوده صدايي چشمگيري از انواع مختلف صداهاست و تغييرات ريتميك اين صداها عمدهترين ويژگي موسيقيايي آن است. رنگآميزي اين ساز نيز از نظر فرهنگي حائز اهميت است.
اين ساز از يك سمت با لبها و صورت نوازنده بسته ميشود. بسياري از ديجريدوها تا حدي به تدريج گشاد ميشوند و هندسه پيچيدهاي دارند.
لبهاي نوازنده موج صوتي توليد ميكند كه در داخل ساز حركت ميكند ولي اين موج صوتي در جهت ديگر به عبارتي در داخل مجراي صوتي نيز حركت ميكند. مجراي صوتي به صورت يك رزنيتور عمل ميكند كه در صحبت كردن معمولي نیز ميتواند به انتشار برخي باندهاي فركانسي نه همه آنها كمك كند، در حقيقت رزونانسهاي مجراي صوتي به ما اجازه توليد صداهاي مختلف را در حين صحبت كردن را ميدهد. در نوازندگان ديجريدو مجراي صوتي به شكل معكوس عمل ميكند در حاليكه همچنان اين مجرا سبب ايجاد رزونانس ميشود ولي ارتعاشات معمولاً به جاي تارهاي صوتي در حنجره ناشي از لبها هستند. چه در هنگام صحبت كردن يا در نواختن ديجريدو، فركانسهايي كه در آن مجراي صوتي رزونانس ایجاد ميكنند با شكل مجراي صوتي بويژه مكان و شكل زبان تعيين ميشوند.
نحوه قرارگیری زبان و طرز تولید صدا در ساز ديجريدو يا ديگريدو (Didgeridoo)؛
با توجه به نحوه قرارگيري دهان و زبان، ارتعاشات در مجراي صوتي ميتواند در فركانسهاي مختلفي تقويت شوند يا تضعيف شوند. يك باند از فركانسهاي تقويت شده به عنوان فورمانت شناخته ميشود. فورمانتها در صحبت كردن مهم هستند چرا كه فورمانتهاي مختلف اصوات گوناگونی را در سبک گفتاری خلق میکنند و البته گوشها نيز در تشخيص آنها مفید خواهند بود، بويژه هنگاميكه اين فورمانتها تغيير ميكنند. توليد فورمانتهاي قوي و تغيير آنها در نواختن ساز ديجريدو مهم تلقی میشوند. فركانس پاسخ مجراي صوتي با طيف امپدانس آكوستيك اندازهگيري ميشود، كه برآوردي از ميزان سختي توليد ارتعاشات در يك فركانس خاص است.
لبهاي مرتعش امواج صوتي را در هر دو جهت منتشر ميكنند در داخل ساز و در داخل مجراي صوتي. امواجي كه وارد مجراي صوتي ميشوند با رزونانسهاي اين مجرا برهم كنش دارند و سپس برخي فركانسها وارد ساز ميشوند تا صداي خروجي ساز را توليد كنند.
به منظور توليد مشخصههاي فورمانت هاي قوي ديجريدو/ييداكي، نوازنده بايد دو يا بيشتر از دو مقدار ماكزيمم در طيف امپدانسي توليد كند. اين امر سبب جلوگيري صدا در فركانسها شده ولي فركانسهايي كه جلوي آنها گرفته نشده به عنوان فورمانت در صوت شنيده ميشوند. به عنوان مثال هنگاميكه زبان خيلي نزديك سقف دهان است نوازنده قوياً ميتواند مانع فركانسهاي 1.5 تا 2 هرتزی شود. اين امر سبب يك باند ايزوله در حدود 1.8 كيلوهرتز ميشود كه سبب ايجاد صدايي كمي شبيه «اي» ميشود. قدرت شنوايي در تشخيص فورمانتها در محدوده گفتاري بسيار خوب عمل ميكند بنابراين ما كاملاً از وجود آنها اگاهيم بويژه هنگاميكه اين فورمانتها در طي زمان با حركت زبان نوازنده تغيير ميكنند.
با اين وجود، براي توليد فورمانتهاي واضح، نقاط اوج و نقاط فرورفتگي در امپدانس بايد خيلي قوي باشند به عبارتي مجراي صوتي بايد بايد رزونانس خيلي قوي داشته باشد. اگر تارهاي صوتي همانند حالتي كه معمولاً در هنگام تنفس دارند كاملاً از هم باز شده باشند، رزونانس قوي ايجاد نميشود چرا كه ششها انرژي را در اين فركانسها جذب ميكنند. در عوض بايد ياد بگيريد كه تارهاي صوتي را بسته نگاه داريد. تارهاي صوتي تقريباً در هنگام صحبت كردن بسته هستند و به همين دليل است كه در صحبت كردن فورمانتهاي قوي وجود دارد.
بين نوازندههاي مبتدي و نوازندههاي با تجربه تفاوت وجود دارد. توليد يك صداي ابتدايي آسان است. ولي بايد نحوه تنفس دايرهای را بياموزيد. آموختن خلق اين فورمانتهاي قوي نياز به زمان دارد. براي توليد فورمانتهاي قوي و واضح بايد بياموزيد چطور با تارهاي صوتي تقريباً بسته بنوازيد كه خود اين امر هم نياز به صرف زمان دارد. تكنيكهاي ديگر این ساز شامل ووكال و نواختن به صورت همزمان است: كه در اين حالت بين ارتعاشات لبها و تارهاي صوتي برهم كنش وجود دارد. نوازندگان چیرهدستی همانند ويليام بارتون ميتوانند محدوده شگفتانگيزي از صداها را توليد كنند.
اثرات مجراي صوتي در سازهاي بادي برنجي كمتر تأثير دارند ولي به اندازهاي مهم هستند كه برخي آهنگسازان همانند لوسيانو بريو از آنها استفاده ميكنند. هندسه مجراي صوتي روي رجيستر، رنگ صدا و زير و بمي تأثير دارد.
نوازندگان معمولاً ديجريدوهايي را ترجيح ميدهند كه در بازه فركانسي 1 تا 2 كيلوهرتز رزونانسهاي خيلي قوي نداشته باشند. چرا كه همانطور كه گفته شد در اين بازه فركانسي، نوازندگان ميتوانند فورمانتها را با استفاده از رزونانسهاي مجراي صوتيشان كنترل كنند. آنها سازهايي را ترجيح ميدهند كه رزونانسهايي كه در اين بازه فركانسي قرار ميگيرند در قياس با رزونانسهاي مجراي صوتي ضعيف هستند.
ديدجريدو با لرزش مداوم لبها با بكارگيري تكنيك خاصي در دميدن هوا به نام تنفس دايرهوار (circular breathing) براي توليد صداي drone نواخته ميشود. لازمه اين امر تنفس از طريق بيني و همزمان خارج كردن هواي ذخيره شده از دهان با استفاده از زبان و گونهها است. با استفاده از اين تكنيك، يك نوازنده ماهر ميتواند ششهايش را از هوا پر كند و با تمرين ميتواند يك نت را تا مدت زمان مورد نظرش حفظ كند. آهنگهايي از نوازندگان ديدگريدو مدرن وجود دارند كه این نوازندگان در زمان اجرای آهنگهای خود بيشتر از 40 دقيقه بطور پيوسته اين ساز را مینوازند. مارك اتكينز (Mark Atkins) در Didgeridoo Concerto در سال 1994 اين ساز را به مدت 50 دقيقه بصورت پيوسته نواخت و در این زمینه رکوردی از یاد نرفتنی را از خود بر جای گذاشت.
آنتوني بينس (Anthony Baines) درباره عملكرد ديدجريدو مي نويسد:
«به عنوان يك كاليدوسكوپ شنيداري از رنگهاي صدا و تكنيكهاي هنرمندانه بسيار سخت كه توسط نوازندگان و اجراكنندگان ايجاد ميشود و ساز مشابه آن در جاهاي ديگر وجود ندارد.»