تكنيكهای نواختن ساز ویولا (Viola)
تكنيكهاي نواختن دست چپ در ساز ویولا (Viola)؛
تمامي تكنيكهایی كه در نواختن ويولن استفاده ميشود در نواختن ويولا نيز ميتواند مورد استفاده قرار بگيرد. با اين وجود، محدوديتهايي در اين باره وجود دارد. از استاپهاي دوبل كه نياز به محدوده صدايي وسيع و نواختن طولاني مدت در پوزيسيونهاي بالا دارند بايد جلوگيري شود. پاساژها و خطوط كانتيبايل ميتوانند به خوبي در رجيسترهاي ميانه و پائين اجرا شوند، شاخصترين محدوده صدايي ويولا، و غنيترين صدا را در اين محدوده داريم. استاپهاي دوبل و چندگانه مشابه با ويولن با اين ساز نيز قابل نواختن هستند. اين استاپها با حفظ كوك ساز، يك فاصله پنجم پائينتر هستند.
انگشتگذاري دو بخشه روي سيمهاي مجاور. آسانترين استاپهاي دوبل، استاپهايي با سيم باز هستند (تمامي فواصل امكان پذيرند، كه شامل فواصل خيلي عريض هم ميشود). روي ويولا استاپهاي دوبل تا اكتاو مورد استفاده قرار ميگيرند. انگشتگذاري فواصل بزرگتر همانند فواصل پنجم و ششم نسبت به سومها و چهارمها آسانتر است.
انگشتگذاري سه بخشی؛ سادهترين استاپهاي سه گانه استاپهايي سه يا دو سيم باز هستند. استاپهاي سهگانه شامل يك سيم باز نسبتاً آسان هستند، بر حسب فواصل معيارهاي يكساني براي استاپهاي دوبل استفاده ميشود. نواختن استاپهاي سهگانه با سه سيم انگشتگذاري سخت است.
انحناي خرك و تنش آرشههاي مدرن به معناي آن است كه به صدا درآوردن بيش از دو سيم همزمان امكانپذير نيست. به همين دليل استاپهاي سهگانه و چهارگانه كه به عنوان سه قسمت از آكوردهاي چهارگانه نتنويسي ميشوند به عنوان آكوردهاي آرپژ (arpeggiated) نواخته ميشوند.
انگشتگذاري چهار بخشی؛ هرچه تعداد سيمهاي باز بيشتر باشد پوزيسيونهاي متفاوت كمتري درگير هستند و نواختن استاپهاي كوادروپل آسانتر است. بويژه استاپهاي كوادروپل در پوزيسيونهاي بالا مشكل هستند و در موسيقي اركستر استفاده نميشوند. اين استاپها به عنوان آكوردهاي آرپژ نواخته ميشوند.
دو نت به صورت ترمولو روي سيم يكساني به صورت زير نواخته ميشود: انگشت در پوزيسيون پائينتر، سيم را انگشتگذاري ميكند و سيم را به طرف پائين نگه ميدارد، در حاليكه انگشت ديگر سريعاً و مكرراً نت بالا را استاپ ميكند و سپس رها میسازد. برخلاف ترمولوي آرشه، هنگامي كه استروكهاي رو به بالا و پائين افكت ترمولو را ايجاد ميكنند، آرشهكشي در اينجا هموار و حتي روي سيم است. نتيجه حاصل نوعي تريل است كه معمولاً آزادانه نواخته ميشود به عبارت ديگر تعداد نتها با تقسيمبندي وزني ارزش نت تعيين نميشود، نتها بايد به سادگي تا حد امكان سريع نواخته شوند. رايجترين فاصله، فاصله سوم است اگر چه ترمولوها تا فاصله چهارم نيز نواخته میشوند.
يك هارمونيك روي يك سيم باز نواخته ميشود. يكي از انگشتان سيم را خيلي آرام و نرم در يكي از گرهها لمس ميكند. گرهها نقاطي روي سيم هستند كه در آنها ارتعاشات partial توليد ميشوند. در نتيجه تمام سيم و نه تنها قسمت انگشتگذاري، در طي چند فاصله يكسان مرتعش ميشود. يك partial به جاي پايه صدا ميدهد. هارمونيكهاي طبيعي تا فاصله پنجم عموماً روي ويولا فراخوانده ميشوند.
هارمونيك روي يك سيم انگشتگذاري. سيم با انگشت سبابه انگشتگذاري ميشود در حاليكه انگشت كوچك به آرامي روي فاصله چهارم قرار ميگيرد. همانند هارمونيك طبيعي اين امر سبب ارتعاش قسمت مرتعش سيم در چهار بخش ميشود. زير و بمي (نواك) دو اكتاو بالاتر از نت انگشتگذاري است. اين رايجترين هارمونيك مصنوعي است. بنابراين هر نت از يك زير و بمي خاص به طرف بالا ميتواند به عنوان هارمونيك مصنوعي توليد شود.
نوازنده ويولن ارتعاشات دست چپ را به سيم انتقال ميدهد. نتيجه زير و بمي و بلندي نسبي است. ويبراتو به ادامه اين نوسانات و سرعت بستگي دارد. سه نوع ويبراتو وجود دارد: ويبراتو انگشت، دست و بازو. نواختن ويبراتو به دستيابي به بیانی رساتر كمك ميكند.
تا قرن نوزدهم نواختن ويبراتو متداول نبود، موسيقي اوليه عمدتاً بدون ويبراتو نواخته ميشد. اين تكنيك تنها در قرن بيستم راه خودش را به اركستر باز كرد.
لغزش قابل شنيدن انگشت در امتداد سيم با تغيير پوزيسيون همراه با آن. افكت آن به هم پيوستن دو نت به صورت گليساندو بود. گوستاو ماهلر (Gustav Mahler, 1860-1911) از اين نوع بیان به صورت مكرر در سمفونياش استفاده كرد.
این گلیساندو بدون هيچ زحمتي ميتواند توسط تمامي سازهای زهی آرشهای نواخته شود.
دست چپ سيم در تماس با سيم قرار ميگيرد و به آن زخمه ميزند. نت حاصل از زخمه زدن معمولاً همراه با نتهاي آرشهكشي روي سيمها است كه پيزيكاتو را نمينوازند. پيزيكاتوي نرمال با دست راست اجرا ميشوند.
صداگير تعداد بخشهاي بالاتر- بالاتر از 2000 هرتز- را كاهش ميدهد كه صدا را به ميزان قابل توجهي آرامتر، تيرهتر و رقيقتر ميسازد.
تكنيك هاي نواختن دست راست در ساز ویولا (Viola)؛
اين تكنيك يك تكنيك غير لگاتو است، استروكهاي آرشه به صورت متناوب به سمت بالا و پائين انجام ميشوند، بدون اينكه آرشه از روي سيم برداشته شود. بيان هر نت تك، به طور واضح از نتهاي مجاور جدا است. آرشه جهت را روي هر نت تغيير ميدهد.
اين تكنيك دتاشه همراه با آكسان است. آرشهكشي چكشي (در ايتاليايي martellato به معناي چكشي است). هر استروك، چه بالا چه به سمت پائين، به صورت ناگهاني خاتمه مييابد، آرشه روي سيم باقي ميماند. نتيجه صدايي سخت همانند چكشي با مكثهاي كوتاه است. استروكهاي كوتاه و تك معمولاً با سر آرشه اجرا میشوند.
خرك در ساز ویولا (Viola)؛
آرشه با سيم در نزديك خرك در تماس قرار ميگيرد. هرچه سيم نزديكتر به خرك آرشهكشي شود حجم صدا بيشتر ميشود. رنگ صدا روشنتر و هم زمان شيشهاي، تيز، وهم آور، پژمرده و نازك (رقيق) ميشود. تعداد بخشها افزايش مييابد. اين تكنيك به عنوان ترمولو براي ايجاد اين اثر گرفته و وهم آور مورد استفاده قرار ميگيرد.
روي صفحه انگشتگذاري هنگام نواختن ساز ویولا (Viola)؛
آرشه در نزديكي صفحه انگشتگذاري با سيم در تماس قرار ميگيرد. هرچه سيم نزديكتر به صفحه انگشتگذاري آرشهكشي شود صدايي ضعيفتر و نرمتر ايجاد ميكند. تعداد بخشها كاهش مييابد. افكت اين تكنيك صدايي خفه و فلوتمانند است (اين تكنيك اغلب به عنوان فلاتاندو flautando شناخته ميشود).
تكنيكهای بسيار متدوال سول پونتيچلو (sul ponticello) و سولا تاستيرا (sulla tastiera) هستند.
هر نت با يك استروك نواخته ميشود. جهت آرشه سريعاً و خيلي خفيف تغيير ميكند و آرشه روي سيم باقي ميماند. تكنيك با يك خط اتصال مشخص نميشود.
گروههايي از نتها كه با يك استروك تك نواخته ميشود، بنابراين يك نت بدون وقفه در نت بعدي جاري ميشود. اين تكنيك همواره با يك خط اتصال مشخص ميشود.
لگاتو سنگين در ساز ویولا (Viola)؛
چندين نت با يك استروك نواخته ميشوند. اگر چه مابين نتها وقفههاي كوتاهي وجود دارد ولي اثر لگاتو باقي ميماند. براي نتهاي تكراري يا نتهاي با ارزش يكسان بكار ميرود.
نتهای مرتبط با لور louré در ساز ویولا (Viola)؛
در این حالت نیز چندين نت در استروك يكسان وجود دارد و بر روی هر نت كمي تاكيد ميشود تا ارزش كاملش ماندگار شود. احساس موسيقيايي ايجاد شده يكي از غير لگاتوها است. اين تكنيك عمدتاً براي نتهاي تكراري يا نتهايي با ارزش يكسان همانند گامها (scales) استفاده ميشود.
زخمه زدن به سيمها با دست راست؛ اين تكنيك ريشه در لوت در قرن 16ام دارد و براي آكوردها و همچنين نتهاي تك مورد استفاده قرار ميگيرد.
پيزيكاتوي بارتوك (Bartók pizzicato يا snap pizzicato) و ساز ویولا (Viola)؛
سيم با دو انگشت دست راست بلند ميشود، بنابراين سيم در هنگام رها شدن به سمت صفحه انگشتگذاري بر ميگردد. اين امر سبب ايجاد صدايي بسيار طنينانداز و پركاسيو ميشود. در این تکنیک يك سري استروكهاي كوتاه در طي يك استروك كامل، معمولاً يك آپ استروك يا استروك به سمت بالا نواخته میشود.. در استكاتوي قوي نیز همانند مارتله (martelé) استروك آرشه تنها در يك جهت صورت ميگيرد، آرشه مابين هر استروك partial متوقف ميشود.
Flying staccato؛ در این تکنیک آرشه از روي سيمهاي مابين هر دو نت برداشته میشود.
Leaping staccato؛ با شروع يك استروك جديد آرشه براي هر نت توليد ميشود (همانند دتاشه (détaché) در هر نت يك استروك بالا و پائين دارد). افكت leaping ناشي از الاستيك بودن آرشه است، كه به سمت جلو وعقب تاب ميخورد (نوسان دارد) و با دست راست كنترل ميشود. اسپيكاتو با يك دات استكاتو در بالاي هر نت مشخص ميشود. در این حالت هيچ خط اتصالي وجود ندارد.
سالتاتو (saltato) در ساز ویولا (Viola)؛
يك اسپيكاتو سريع و سبك، كه قابل كنترل نيست. آرشه مي تواند دو تا سه برابر به سمت عقب بجهد كه منجر به خلق گروهي از نتهاي تكراري ميشود (معمولاً در يك آكورد به عنوان فيگور همراه عمل ميكند). اين تكنيك شامل دو تا سه استروك كوتاه به سمت بالا و پائين تقريباً در همان مكان است و ميتواند تنها پيانو (piano) يا مزو پيانو (mezzopiano) را اجرا كند. نتنويسي برای این تکنیک يك خط اتحاد با نقاط در بالاي نت يا داتهاي استاكاتو تنها است. آرشه در الاستيكترين حالت در ميانه قرار ميگيرد. بسياري از افكتهاي پيانو و استاكاتو در حقيقت ساتيله (sautillé) را در اركستر اجرا ميكنند.
این تکنیک چندين جهش سالتاتو (saltato) روي يك استروك را شامل میشود. در این حالت آرشه با نيروي وزن خودش روي سيم نميافتد ولي به سمت آن پرتاب ميشود، بنابراين افكت جهشي در جهتي يكسان ادامه پيدا ميكند. در ادامه اولين برخورد روي سيمها، تعداد دقيقي از جهشهاي آرشه، معمولاً سه يا چهار مرتبه رخ ميدهد . بنابراين گروه نتهاي سهتايي و چهارتايي قبل از پرتاب دوبارهی آرشه نواخته میشوند.
ويبراتو آرشه در ساز ویولا (Viola)؛
تكرار يك نت بدون آكسان يا ريتم با استروكهاي خيلي سريع رو به بالا يا رو به پائين از ویژگیهای این تکنیک است. اثر حاصل يك صداي لرزشي است كه بويژه براي افكت دراماتيك و تشديد تونتال استفاده ميشود. استاپهاي دوبل نيز ترمولو را خوش مینوازند. ترمولوي آرشه معمولاً قابل اندازهگیری هستند. به عبارت ديگر تعداد استروكها دقيقاً مرتبط با تقسيمبندي نتی است که ارزش نت كامل را در طول ترمولو مشخص ميكند. اين نوع ترمولو بايد با هماهنگي (همزماني) كامل توسط تمامي نوازندگان ويولن نواخته شود. ترمولوي قابل نواختن آزادانه نيز موجود است. ترمولوها بخشي از رپرتوار استاندارد سازهاي زهي از افكتها از شروع قرن نوزدهم بودهاند.