آموزش نوازندگی ساز ويولنسل یا چلو (Cello or Violoncello)
سه نوع نت نويسي براي نتنويسي براي انگشتگذاري (دست چپ) در ساز ويولنسل یا چلو وجود دارد:
نت نويسي زير و بمي (نواك) در ساز ويولنسل یا چلو؛
يك نت با يك دايره كوچك بالاي آن، مشخصكننده اين است كه در صورت نواختن نت نرمال، سيم در كجا بايد انگشتگذاري شود. با اين روش است كه انگشتگذاري نتنويسي ميشود كه مربوط به صدادهي هارمونيك واقعي است. انتخاب گره (نود) به بصيرت خود موسيقيدان (نوازنده) واگذار ميشود (هارمونيكها ميتوانند در هر يك گرههايشان (نودهايشان) انگشتگذاري شوند). اغلب سيم در زير نت نيز مشخص ميشود (به عنوان مثال sul G).
نتنويسي انگشتگذاري در ساز ويولنسل یا چلو؛
يكي از انگشتگذاريهاي ممكن (نودها يا گرههاي ارتعاشي) با يك نت به شكل يك لوزي نشان داده ميشود. انگشتگذاري ارائه شده همواره آسانترين انگشتگذاري براي اجرا كردن است (به عبارت ديگر نزديكترين نقطه به شيطانك). زير و بمي صداي هارمونيك نميتواند از اين نتنويسي مشخص شود.
انگشتگذاري و زير و بمي در ساز ساز ويولنسل یا چلو؛
برخي آهنگسازان زير و بمي صدا (صداي حاصل) را در پرانتزهايي در بالاي نتنويسي انگشتگذاري اضافه ميكنند.
هارمونيكهاي مصنوعي در ساز ويولنسل یا چلو؛
انگشتي كه محكم سيم را فشار ميدهد به عنوان يك زير و بمي (نواك) با ارزش نت مورد نظر نتنويسي ميشود. انگشتي كه نرم و سبك روي سيم قرار ميگيرد- كه عموماً يك چهارم بالاي انگشت استاپ است- به صورت يك لوزي سفيد خالي نوشته ميشود، آنها عليرغم ارزش واقعي نت همواره شبيه نتهاي كامل هستند.
پرتامنتو (portamento) در ساز ساز ويولنسل یا چلو؛
لغزش انگشت در امتداد سيم با تغيير پوزيسيون همراه آن. افكت حاصل پيوستن دو نت به صورت يك گليساندو است.
سوردينو (Con sordino) در ساز ويولنسل یا چلو؛
سوردينو (با سكوت) براي استفاده از صداگير بكار ميرود نميتواند حذف شود مگر اينكه عبارت سنزا سوردينو (senza sordino) قيد شود.
استاپهاي سه تايي و چهارتايي (Triple and quadruple stops) در ساز ساز ويولنسل یا چلو؛
استاپهاي سهگانه (آكوردهاي سه قسمتي) و استاپهاي چهارگانه (آكوردهاي چهارگانه) به عنوان آكورد نوشته ميشوند و به عنوان آكوردهاي آرپيجيتيد (هر نت در توالي سريع، از پایينترين تا بالاترين نت) نواخته ميشوند. در هنگام نواختن آكوردهاي چهارگانه، دو پایينترين (بم ترين) نت در ابتدا و سپس دو بالاترين (زيرترين) نتها نواخته ميشوند.
پيزيكاتو (pizzicato) در ساز ساز ويولنسل یا چلو؛
پيزيكاتو با دست چپ با يك علامت به علاوه + در بالاي نت مشخص مي شود. آلبان برگ (Alban Berg): كنسرتو ويولن.
ترمولو انگشتگذاري (finger tremolo) در ساز ويولنسل یا چلو؛
دو نت به عنوان ترمولو روي يك سيم به صورت زير نواخته ميشوند: انگشت پایينترين پوزيسيون سيم را انگشتگذاري ميكند و آن را در حالت فشرده رو به سمت پایين نگه ميدارد در حاليكه انگشت ديگر سريع و مكرر يك نت بالاتر را نگه ميدارد و رها ميكند. بر خلاف ترمولوي آرشه، در هنگام استروكهاي بالا و پایين سريع يك اثر ترمولو توليد ميكند، آرشه كشي در اينجا هموار و ملايم و حتي روي سيم است. نتيجه نوعي تريل (trill) است.
سو اونا كوردا (Su una corda) در ساز ويولنسل یا چلو؛
دستورالعمل نواختن يك كنتيلنا (cantilena) يا همان يك قطعه نرم و روان روي يك سيم خاص (به عنوان مثال سيم sul G). سو اونا كوردا (Su una corda) به معناي «روي يك سيم» است.
تكنيك هاي نواختن در ساز ویولنسل یا چلو؛
تكنيك هاي نواختن دست چپ در ساز ویولنسل یا چلو؛
استاپهاي دوبل (double stops)؛
اين تكنيك نواختن ازدو بخش انگشتگذاري روي سیمهای مجاور تشكيل شده است. سادهترين استاپهاي دوبل، دوبل استاپهايي با يك سيم باز هستند. بهترين صدا با فواصلي از يك چهارم، يك پنجم يا يك ششم به دست ميآيد. عريضترين فاصله روي دو سيم مجاور يك اكتاو است در تكنوازي يك فصله يازدهم با يك پوزيسيون انگشت شست نواخته ميشود.
انگشت گذاري سه گانه. سادهترين استاپهاي سهگانه، استاپهايي با سه يا دو سيم باز هستند. استاپهاي سه گانه شامل يك سيم باز، نسبتاً آسان هستند؛ بر حسب فواصل روي سيمهاي معيار يكسان با دوبل استاپها استفاده ميشود. نواختن تريپل استاپها (استاپهاي سهگانه) با سه سيم انگشتگذاري سخت است.
انگشتگذاري چهارگانه. هر چه سيمهاي باز بيشتر و پوزيسيونهاي مختلف كمتري درگير باشند، نواختن استاپهاي كوادروپل آسانتر است. آنها به عنوان آكوردهاي آرپژ نواخته ميشوند. در موسيقي اركسترال استاپهاي كوادروپل پيانو معمولاً divisi را اجرا ميكنند، اگر اسفورزاندو (sforzando) نوشته شوند دو نت پایينتر به عنوان آپوجياتورا (appoggiatura) به دو نت بالاتر نواخته ميشوند.
از نظر تكنيكي مشابه با ترمولوي انگشتگذاري هستند و محدوده صدايي آنها بين يك نيم تن (نيم پرده) و يك نت كامل قرار دارد. از نظر موسيقيايي، تريل به جاي اينكه افكت باشد، يك نت زينت است. انواع مختلف تريلها وجود دارند كه مطابق با شروع و پايان موومان تريل تعريف ميشوند.
تريل دوبل (double trill)؛
دو نت به عنوان يك ترمولو روي يك سيم به اين صورت نواخته ميشوند که: انگشت در پوزيسيون پایينتر سيم را انگشتگذاري ميكند و آن را به طرف پایين فشرده ميسازد در حاليكه ساير انگشتان سريعاً و مكرراً يك نت بالاتر (زيرتر) را استاپ ميكنند يا رها ميكنند. در مقابل ترمولوي آرشه، هنگاميكه استروكهاي رو به پایين و بالا يك اثر ترمولو توليد ميكنند، آرشهكشي در اينجا نرمتر و حتي روي سيم است. نتيجه نوعي تريل است كه معمولاً به صورت آزادانه نواخته ميشود. به عبارت ديگر تعداد نتها توسط تقسيمبندي وزني (ميزان) ارزش نت انجام نميشود. بطور ساده نتها بايد تا حد امكان سريع نواخته شوند. رايجترين نوع فاصله، فاصله سوم است، ولي روي ويولنسل تا فاصله چهارم يا استفاده از پوزيسيون انگشت شست تا فاصله پنجم قابل نواختن هستند.
يك هارمونيك روي يك سيم باز نواخته ميشود. يك انگشت، سيم را در يكي از گرههايش (نودهايش) آهسته، نرم و آرام لمس ميكند. گرهها (نودها) مكانهايي روي سيم هستند كه كه در آنها ارتعاشات partial ايجاد ميشوند. در نتيجه تمام سيم و نه تنها قسمت انگشتگذاري، در امتداد چندين طول برابر مرتعش ميشود. به جاي هارمونيك پايه (نت پايه) partial صدا توليد ميكند. در ويولنسل عموماً هارمونيكهاي طبيعي تا partial ششم فراخوانده ميشوند (و در قطعات تكنوازي، تا partial شانزدهم روي سيم A).
هارمونيك روي يك سيم انگشتگذاري؛
سيم با انگشت سبابه انگشتگذاري ميشود در حاليكه انگشت كوچك به آرامي روي رجيستر چهارم قرار ميگيرد. همانند هارمونيك طبيعي اين امر سبب ميشود كه قسمت مرتعش سيم در چهار قسمت مرتعش شود. نواك (زير و بمي) كه صدا توليد ميكند دو اكتاو بالاي نت انگشتگذاري است. اين عموميترين هارمونيك مصنوعي است. بنابراين هر نت از يك زير و بمي خاص به سمت بالا ميتواند به عنوان يك هارمونيك مصنوعي توليد شود.
نوازنده ارتعاشات دست چپ را به سيم منتقل ميكند. نتيجه يك نواك و بلندي نوساني است. ويبراتو بستگي به ادامه اين نوسانات و سرعت دارد. ويبراتو ميتواند با حركت انگشت، دست و بازو يا تركيبي از اينها توليد شود. اينكه دقيقاً چطور توليد ميشود بستگي به پوزيسيون و تكنيك نواختن دارد. نواختن ويبراتو به دستيابي به expression بزرگتر كمك ميكند.
تا قرن نوزدهم ويبراتو چندان متدوال نبود؛ موسيقي اوليه عمدتاً بدون ويبراتو نواخته ميشد. اين تكنيك راه خودش را به نواختن در اركسترال در قرن بيستم باز كرد.
اين تكنيك نواختن شامل يك حركت لغزشي انگشت در طول سيم است كه قابل شنيدن است و پوزيسيون نيز همراه آن تغيير ميكند. افكت آن به هم پيوستن دو نت با هم در يك توالي گليساندو است. گوستاو مالر (Gustave Mahler, 1860-1911) به صورت مكرر از اين تكنيك در سمفونيهايش استفاده كرده است.
دست چپ يك سيم را لمس ميكند و به آن زخمه ميزند. نت حاصل از زخمه زدن معمولاً همراه با نتهاي آرشهاي روي سيمهايي است كه پيزيكاتو را نمينوازند. پيزيكاتوي نرمال با دست راست اجرا مي شود.
با صداگير؛
صداگير تعداد partial هاي بالاتر- بيش از 2000 هرتز- را كاهش ميدهد وصدا را به ميزان قابل توجهي آرام تر، تيرهتر و رقيقتر مي سازد.
تغيير كوك سيمها انجام شده تا محدوده صدا را در رجيستر پایين افزايش دهد تا نواختن كليدهاي خاصي را آسانتر و رنگ صدا را تغيير دهد.
تكنيك هاي نواختن دست راست؛
تكنيك غير لگاتو، استروكهاي آرشه به صورت متناوب به سمت بالا و پایين بدون اينكه آرشه سيم را ترك كند. Articulation نتهاي خاص، بطور واضح از نتهاي مجاور جدا شده است. آرشه جهت را روي هر نت تغيير ميدهد.
اين تكنيك دتاشه همراه با آكسان است. آرشه كشي چكشي ( در ايتاليايي martellato به معناي چكشي است).
هر استروك، چه به سمت بالا چه به سمت پایين، به صورت ناگهاني خاتمه مييابد، آرشه روي سيم باقي ميماند. نتيجه صدايي سخت همانند چكش با مكثهاي كوتاه است. استروكهاي كوتاه و تك معمولاً با رأس آرشه اجرا ميشوند.
در خرك؛
آرشه در نزديك خرك در تماس با سيم قرار ميگيرد. هرچه سيم نزديكتر به خرك آرشهكشي شود حجم صدا بيشتر ميشود. رنگ صدا روشنتر و هم زمان شيشهاي، تيز، وهمآور، پژمرده و نازك (رقيق) ميشود. تعداد partial ها افزايش مييابد. اين تكنيك به عنوان ترمولو براي ايجاد قطعهای محزون و وهمآور مورد استفاده قرار ميگيرد.
روي صفحه انگشت گذاري؛
آرشه در نزديكي صفحه انگشتگذاري در تماس با سيم قرار ميگيرد. هرچه سيم نزديكتر به صفحه انگشتگذاري آرشهكشي شود، صدايي ضعيفتر و نرمتر ايجاد ميكند. تعداد partialها كاهش مييابد. افكت اين تكنيك صدايي خفه و فلوت مانند است (اين تكنيك اغلب به عنوان فلاتاندو flautando شناخته ميشود).
تكنيكهاي بسيار متدوال سول پونتيچلو (sul ponticello) و سولا تاستيرا (sulla tastiera) هستند.
هر نت با يك استروك نواخته ميشود. جهت آرشه سريعاً و خيلي خفيف تغيير ميكند و آرشه روي سيم باقي ميماند. تكنيك با يك خط اتصال مشخص نميشود.
گروههايي از نتها كه با يك استروك تك نواخته ميشود، بنابراين يك نت بدون وقفه در نت بعدي جاري ميشود. اين تكنيك همواره با يك خط اتصال مشخص ميشود.
لگاتو سنگين؛
چندين نت با يك استروك نواخته ميشوند. اگر چه مابين نتها وقفههاي كوتاهي وجود دارد ولي اثر لگاتو باقي ميماند. براي نتهاي تكراري يا نتهاي با ارزش يكسان بكار ميرود.
(مرتبط با لور (louré))
چندين نت در استروك يكسان، هر نت كمي تاكيد ميشود و تا ارزش كاملش ماندگار sustain ميشود. حس موسيقيايي ايجاد شده يكي از غير لگاتوها است. اين تكنيك عمدتاً براي نتهاي تكراري يا نتهايي با ارزش يكسان همانند گامها (scales) استفاده ميشود.
زخمه زدن به سيمها با دست راست. اين تكنيك از نواختن لوت در قرن 16ام گرفته شده است و براي آكوردها و همچنين نتهاي تك مورد استفاده قرار ميگيرد.
پيزيكاتوي بارتوك (Bartók pizzicato يا snap pizzicato)؛
سيم با دو انگشت دست راست بلند ميشود بنابراين سيم در هنگام رها شدن به سمت صفحه انگشتگذاري بر ميگردد. اين امر سبب ايجاد صدايي بسيار طنينانداز و پركاسيو ميشود.
يك سري استروكهاي كوتاه در طي يك استروك كامل، معمولاً يك آپ استروك يا استروك به سمت بالا است.
استاكاتوي قوي: همانند مارتله (martelé) استروك آرشه تنها در يك جهت صورت ميگيرد، آرشه مابين هر استروك partial متوقف ميشود.
Flying staccato: آرشه از روي سيمهاي مابين هر دو نت بر داشته ميشود.
Leaping staccato: با شروع يك استروك جديد آرشه براي هر نت توليد ميشود (همانند دتاشه (détaché) در هر نت يك استروك بالا و پایين دارد). افكت leaping ناشي از الاستيك بودن آرشه است، كه به سمت جلو و عقب تاب ميخورد (نوسان دارد) و با دست راست كنترل ميشود. اسپيكاتو با يك دات استاكاتو در بالاي هر نت مشخص ميشود.
سالتاتو saltato: يك اسپيكاتو سريع و سبك، كه قابل كنترل نيست.
آرشه ميتواند دو تا سه برابر به سمت عقب بجهد كه منجر به خلق گروهي از نتهاي تكراري ميشود (معمولاً در يك آكورد به عنوان فيگور همراه عمل ميكند). اين تكنيك شامل دو تا سه استروك كوتاه به سمت بالا و پایين تقريباً در همان مكان است و مي تواند تنها پيانو (piano) يا مزو پيانو (mezzopiano) را اجرا كند.
نت نويسي: يك خط اتحاد در بالاي نت يا تنها دات هاي استاكاتو. آرشه در الاستيكترين حالت در ميانه قرار ميگيرد. بسياري از افكتهاي استاكاتوي پيانو و پيانوسيمو در حقيقت ساتيله (sautillé) را در اركستر اجرا ميكنند.
چندين جهش ليپ سالتاتو (saltato) روي يك استروك. آرشه با نيروي وزن خودش روي سيم نميافتد ولي به سمت آن پرتاب ميشود بنابراين افكت جهشي (leaping effect) در جهتي يكسان ادامه پيدا ميكند. در ادامه اولين برخورد روي سيمها، تعداد دقيقي از جهشهاي آرشه، معمولاً سه يا چهار رخ ميدهد . بنابراين گروههاي نتهاي سهتايي و چهارتايي ميتوانند قبل از اينكه آرشه دوباره پرتاب شوند، نواخته شوند. تا نواختن p و mf روي استروكهاي بالا و پایين امكان پذير شود.
ويبراتو آرشه؛
تكرار يك نت بدون آكسان يا ريتم با استروكهاي خيلي سريع رو به بالا يا رو به پایين. اثر حاصل يك صداي لرزشي است كه بويژه براي افكت دراماتيك و تشديد تونال استفاده ميشود. استاپهاي دوبل نيز ميتوانند ترمولو را بنوازند. ترمولوي آرشه معمولاً اندازهگيري ميشوند به عبارت ديگر تعداد استروكها دقيقاً مرتبط با تقسيمبندي نت از ارزش نت كامل است كه طول ترمولو را مشخص ميكند. اين نوع ترمولو بايد با هماهنگي (همزماني) كامل توسط تمامي نوازندگان ويولن نواخته شود. ترمولوي با قابليت نواختن آزادانه نيز وجود دارد. ترمولوها بخشي از رپرتوار استاندارد افكتهاي سازهاي زهي از شروع قرن نوزدهم بودهاند.
ماندگاري يك نت ارزش كامل آن را مشخص میکند.