توسعه و رشد ساز آکاردئون (Accordion)
ساز چنگ كه تقريباً بعد از قرنها استفاده بدون تغيير مانده بود، توجه نوازندگان و هنرمندان اروپائي را پس از اينكه در حدود سالهاي 1770 وارد روسيه شدند به خود جلب كرد. این نکته که همين اتفاق سبب معرفي اصل زبانه با ارتعاش آزاد در اروپا شد، قابل بحث است. در ميان انواع اوليه اين طراحي در غرب، ارگان پورتيتيو بود كه بطور گستردهاي در طي قرون 12 ام و 13 ام در انگلستان شنيده ميشد. ارگان پورتيتيو متشكل از يك صفحه كليد كوچك، قسمتهاي ارتجاعي و ريد پايپها (لولههاي زبانه) بود و روي شانه نوازنده نواخته ميشد. رگال كه بعدها به عنوان بايبل رگال شناخته شد زیرا استفاده گستردهاي در كليساها داشت، قدم ديگر در مسير تکامل آکاردئون محسوب میشود. اين ساز يك صفحه كليد، يك يا دو مجموعه قسمت ارتجاعي و برخلاف آكاردئون و ساير سازهاي با زبانه باز و بسته، بیشتر با ضرب نزديك به هم عمل میکرد. اين ساز فراوان در حد فاصل قرنهای 15 ام و 18 ام، براي همراهي با خوانندگان مادريال يا سرودهاي عاشقانه چند نفري مورد استفاده قرار ميگرفت.
رشد ساز آکاردئون و پیشگامان اولیه؛
سيريلوس داميان يكي از سازندگان ويني است که اغلب به عنوان مخترع اولين اكاردئون شناخته ميشود. در واقع او اولين كسي بود كه سازي به اين نام اختراع كرد كه حمايت سلطنتي را براي اختراعش در سال 1829 را به همراه داشت. طراحي داميان دو تا چهار كليد باس كه آكوردها را نمايش ميدهد كه آكوردهايي در محدوده صدايي يك اكتاو توليد ميكند. ولي اولين اكاردئون واقعي در سال 1822 ظاهر شد، هنگاميكه يك سازندهی آلماني به نام كريستين فردريك بوچمان قسمتهاي ارتجاعي باز شونده را به همراه زبانه هاي مرتعش آزاد در داخل خود ساز روي يك صفحه كليد قابل حمل قرار داد. او اين ساز را آئولين دستي ناميد و به معروفيت گسترده اين ساز در سال 1828 با ترك برلين و برگزاری تورهايي با اين ساز كمك كرد.
در واقع انواع مختلف اين ساز با زبانه آزاد در اوايل دهه 1800 وجود داشت. برخي از اين سازها امروزه نيز شناخته شده هستند. سر چارلز ويتسون در سال 1829 براي كنسرتينايش حق ثبت انحصاري اختراع 5803 را دريافت كرد. هنريك باند از كرفلد آلمان، باندونيون را در سال 1840 اختراع كرد؛ اين ساز مربع شكل با فشردن دكمههاي انگشتي نواخته ميشد و در گروههاي تانگوي آرژانتيني رايج بود. در همان سال آلكساندر ديباين ساخت ساز هارمونيوم را شخصا در پاريس به اتمام رساند. در ارگان بدون لوله (پايپ) كه عموماً در كليساها و خانهها تا پيدايش ارگانهاي الكتريكي در دهه 1930 يافت ميشد، هوا در داخل بلاكهاي زبانه از طريق دمندههايي كه با پا كار ميكردند، دميده ميشد. در برخي مدلهاي اوليه فرد دومي براي دمیدن هوا در داخل ساز از طريق دمندههاي متصل به عقب صفحه كليد لازم بود.
رشد ساز آکاردئون و آثار اولیه؛
همانطور كه شهرت آكاردئون افزايش مييافت تقاضا براي کتابچههای راهنما نيز بيشتر ميشد. اولين نمونه از چنین كتابچههايي كه توسط آريسنر نوشته شده و در سال 1832 در پاريس منتشر شده است، هم موسيقي اصلي و هم تنظيم قطعات آشنا را آموزش میدهد. چند جلد خودآموز ديگر، بعدها در همان سال پديد آمد. در سال 1834 آدولف مولر كتابچه راهنماي خودش را در وين طي دهه 1860 به تنهايي منتشر كرد.
توسعه بيشتر ساز
از دههی 1830 به بعد سرعت رشد و توسعه آكوردئون افزايش يافت. هنوز، تفاوتهاي اساسي میان آكاردئونهاي آن دوران و آكاردئونهاي امروزي وجود داشت. به عنوان مثال آكاردئون هاي اوليه تسمههايي روي شانه كه به نوازنده اجازه ميداد اين ساز را نزديك به بدنش نگه دارند را در اختیار نداشتند. مدلهاي قديمي با قرار دادن انگشت شست، انگشت كوچك و گاهي اوقات انگشت چهارم دست راست زير صفحه كليد تربل و تنها استفاده از دو يا سه انگشت باقي مانده براي فشردن دكمهها نواخته ميشدند. انگشت شست دست چپ نيز زير ساز قرار داده ميشد تا آن را در حالت تعادل نگه دارد و تنها انگستان دوم و پنجم براي نواختن مورد استفاده قرار ميگرفتند. بسياري از نوازندگان امروزه از تسمههاي دوبل استفاده ميكنند اگر چه آكوردئونهاي با تسمه تك كه صفحه كليد را در زاويهاي كمتر قائمه نگه ميدارند در اتحاد جماهير شوروي رايج بودند.
علاوه بر اين، آكاردئونهاي اوليه همانند باندونيونها كه امروزه وجود دارد، نتهاي متفاوتي در فشردن و كشيدن قسمت ارتجاعي توليد ميكنند. بنابراين اگر كليد C براي توليد نت در هنگام باز شدن دمنده توليد شود، نت D ممكن است در هنگام بسته شدن دمنده صدا توليد كند. اين سازها به عنوان دياتونيك مشخص ميشوند و زير و بمي نتهايشان با ترتيب (مكان) كليدها و زبانه ها با هر ماركر مشخص ميشوند.
آكاردئون كروماتيک، كه در هنگام فشرده شدن و كشيده شدن قسمت ارتجاعي نت يكساني توليد ميكنند، در سال 1850 در ساز سفارشی نوازنده معروف آكاردئون به نام والتر، مورد استفاده قرار گرفتند. مدل آكاردئون وي بر حسب اتفاق، داراي 12 كليد باس بود كه به صورت هوشمندانه مرتب میشندند، بنابراين تمام علامات 12 كليد مورد استفاده قرار ميگرفتند.
يك از ابداعات جالب اين دوره ظهور سازي بود كه متعاقباً به عنوان آكاردئون اسكرامل شناخته شد، اولين بار در سال 1877 با يك كوارتت متشكل از يك آكاردئون، دو ويولن و گيتار باس مورد استفاده قرار گرفت. اسكرامل 52 كليد تربل داشت كه در سه رديف مرتب شده بودند، نتهاي يكساني با 12 باس كه نتهاي متفاوتي در فشردن و كشيدن دمنده توليد ميكردند. اين مدل اغلب در گردهمائيهاي وين مورد استفاده قرار ميگرفت و امروزه هنوز قابل شنيدن است، ولي محبوبيت آن به دليل محدوده صدايي كوچك نتها و سختي تسلط روي اين ساز محدود شده است.
به نظر ميرسد در اين مرحله آماردئون به عنوان نوعي ارگان قابل حمل تصور ميشد. پايپ ارگانها تا اين زمان به شدت پيچيده شده بودند، با نتهايي كه از طريق لولههاي ارگ چوبي، فلزي با طولي تا چندین متر توليد ميشدند (براي پائين ترين C در محدوده صدايي ساز) از زبانه هاي مرتعش آزاد در صفحه برنجي استفاده میشد.
اين طراحي دقيق با زبانههاي مختلف برنجي يا فولادي كه در داخل يك محفظهی چوبي بلند ادغام ميشوند، در طراحی آكاردئونهاي اين دوران استفاده میشد.
رشد ساز آکاردئون و سازهای مدرن؛
بنابراين زمانيكه اولين پيانو آكاردئون يا اولين اكاردئوني كه صفحه كليد عاجي سبك پيانو داشت در سال 1863 در وين ساخته شد، بسياري از نوازندگان تا حدي آن را به عنوان راهي براي رها كردن خودشان از محدودیتهای ديوارهاي سنگين و غير قابل حركت پايپها در نظر گرفتند. همانند آكاردئونهاي مدرن اين كليدها بسيار كوچكتر و گردتر از كليدهاي پيانو بودند، تا اجازه نواختن سريع را به نوازنده بدهند. طرح هاي درخواستي نوازندگان به اصلاح شكل و ظاهر كيبورد آكاردئون حتي در طي سالهاي بعد انجاميد. يكي از اين هنرمندان پترو ديرو پيانو آكاردئون ساخت خودش را به آمريكا آورد و با توجه به كنسرت موفقيتآميز در تئاتر ميدان واشينگتن در 1909 شهرت زيادي به عنوان پدر نواختن آكاردئون امريكايي به دست آورد.
رشد ساز آکاردئون و قسمت ارتجاعي (Bellows)؛
قسمت ارتجاعي (bellows) شاخصترين قسمت آكاردئون است. همانند يك آرشه ويولن، توليد صدا در آكاردئون ارتباط مستقيمي با حركات نوازنده دارد. قسمت ارتجاعي آكاردئون مابين پنجههای دست راست و دست چپ قرار دارد و از لايههاي پارچهاي و مقوايي تاخورده با اضافه كردن چرم و فلز ساخته شده است. قسمت ارتجاعي آكاردئون باعث افزايش فشار هوا يا ايجاد خلاء ميشود و هوا را در داخل زبانههاي داخلي رانده و با ارتعاش اين زبانهها سبب ايجاد صدا ميشود و فشار وارده سبب افزايش حجم صدا ميشود.
فشردن كيبورد تأثیری در حجم صدای ساز آکاردئون ندارد و شدت يا بلندي نتها را تحت تأثير قرار نميدهد. تمامي حجم صدا از طريق قسمت ارتجاعي تولید میشود، برخي افكتهاي قسمت ارتجاعي عبارتند از:
1-قسمت ارتجاعي براي كنترل/محو شدن حجم صدا مورد استفاده قرار ميگيرند.
2-تغيير جهت مكرر (لرزش قسمت ارتجاعي) كه توسط لوئيز گونزاگا (Luiz Gonzaga) و به طور گسترده در فورو (Forro) استفاده ميشود و در برزيل به عنوان رسفولنگو (resfulengo) شناخته ميشود.
3-حركت ثابت قسمت ارتجاعي در حاليكه فشار به صورت متناوب بكار گرفته ميشود.
4-حركت ثابت قسمت ارتجاعي براي ايجاد صداهاي شفاف بدون رزونانس (تشديد).
5-استفاده از قسمت ارتجاعي با دكمه هواي ساكن كه سبب انتقال صدا از طريق هواي متحرك ميشود كه گاهي اوقات در قطعات معاصر بويژه براي اين ساز استفاده ميشود.
بدنه؛
بدنه آكاردئون متشكل از دو جعبه چوبي است كه توسط قسمت ارتجاعي به هم متصل شدهاند. اين جعبهها محفظههاي زبانهها را به ترتيب براي دستگیرههای دست راست و دست چپ در خود جاي ميدهند. هر طرف داراي شبكههايي (گريلهايي) است كه انتقال هوا را به داخل و خارج ساز آسان ميسازند و به صدا اجازه ميدهند تا بهتر انعكاس پيدا كند. شبكه (گريل) دستگیره دست راست معمولاً بزرگتر است و اغلب براي مقاصد تزئيني شكل داده شده است. دستگیره دست راست معمولاً براي نواختن ملودي و دستگیره دست چپ براي نواختن آكومپانيمنت (ريتم يا هارموني) استفاده ميشود، به هر حال نوازندگان ماهر ميتوانند نقش اين دو دستگیره را جابهجا كنند.
اندازه و وزن يك آكاردئون با توجه به نوع آن، طرح و دامنه نواختن ميتواند به اندازهاي كوچك باشد كه تنها يك يا دو رديف باس و يك اكتاو تك روي مانوال دست راست داشته باشد، براي آكاردئون استاندارد 120 و از طريق مدلهاي تبديلي با باس 160 و باس آزاد.
مكانيزم پالت؛
آكاردئون يك ساز ايروفون (aerophone) است. مكانيزم مانوال (دستی) ساز اجازه عبور هوا يا توقف آن را ميدهد. در ساز آکاردئون، همانطور كه كليد به سمت پائين فشرده ميشود، پالت بلند ميشود، هوا اجازه داخل شدن به محفظه صدا را در هر طرف پيدا ميكند و زبانهها را تحريك ميكند. جهت حركت هوا بستگي به جهت حركت قسمت ارتجاعي آكاردئون دارد. حركت پالت مكانيكي مشابه در آكاردئونهاي دكمهدار استفاده ميشود، علاوه بر مكانيزمهاي باس همانند Stradella bass machine كه فشرده شدن يك دكمه تك را به وروديهاي چندگانه پالت براي نتهاي يك آكورد انتقال ميدهد.
مولفههاي متغير؛
گسترهاي از سازها كه آكاردئون ناميده ميشوند، وجود دارند. انواع مختلف داراي مولفههاي متعدد هستند. تمامي سازها به شكلي داراي reed ranks هستند. همه آكاردئونها داراي سوئيچ نيستند. معمولترين آكاردئون، آكاردئون پيانويي است كه براي ژانرهای موسيقی مختلف مورد استفاده قرار ميگيرد. نوع ديگري از آكاردئون، آكاردئون دكمهدار است كه در سنتهاي موسيقيايي مختلفي شامل كاجون (Cajun)، كانجونتو (Conjunto)، تيانو (Tejano)، موسيقي آلپاين سوئيسي و اتريشي-آلماني، موسيقي تانگو آرژانتيني و بسياري از ديگر ژانرهاي فولك استفاده ميشود.
سيستمهاي مختلفي براي دستگیره دست راست يك آكاردئون وجود دارد، كه معمولاً براي نواختن ملودي استفاده ميشود. برخي از يك طرح دكمهدار و برخي ديگر از يك كيبورد به سبك پيانو استفاده ميكنند. هر سيستم داراي فوائد مختلفي توسط كساني است كه آن را ترجيح ميدهند. همچنين مزاياي هر كدام از اين سيستمها براي تعريف هر نوع سيستمي استفاده ميشود.
• آكاردئونهاي كليددار كروماتيك و بايان (bayan)، نسخه روسي اين ساز، از يك صفحه دكمهدار كه نتها روي آن به صورت كروماتيك مرتب شدهاند، استفاده ميكنند. دو سيستم عمده وجود دارد، كه به عنوان سيستم B و سيستم C شناخته ميشوند (همچنين نسخههاي بومي نيز وجود دارند).
• آكاردئونهاي دكمهاي دياتونيک از يك صفحه دكمه در اطراف گامهاي دياتونيك در يك تعداد كمتري از كلاويه استفاده ميكنند. كلاويهها غالباً در يك رديف براي هر كليد وجود دارند. گامهاي كروماتيك ميتوانند با تركيب كردن نتهاي رديفهاي مختلف موجود شوند. صفت «دياتونيك» عموماً براي توصيف اكاردئونهاي باي سونيك يا باي سونوريك استفاده ميشوند كه سازهايي هستند كه هر يك از كلاويههاي مانوال (دستگیره) دست راست (و در برخي مواقع حتي باس) دو نت متفاوت را توليد ميكنند كه بستگي به جهت حركت قسمت ارتجاعي دارد (به عنوان مثال توليد سيكوئنسهاي (تواليهايی) سه تايي در حين بستن قسمت ارتجاعي و هفتم غالب يا 9-7 در حين باز كردن قسمت ارتجاعي). به عنوان مثال موردي ميتوان از باندونيون (بايان) آرژانتيني، هارمونيكاي استايريش (steirische Harmonika)، اورگانتوی (Organetto) ايتاليايي، شويزرآرگلي (schwyzerorgeli) و آنگلو كنسرتينا (Anglo concertina) هستند.
• آكاردئونهاي پيانويي از يك كيبورد موسيقيايي مشابه با پيانو، در زواياي قائم بر محفظه استفاده ميكنند.
• آكاردئونهاي 6-plus-6 از يك صفحه دكمهدار با سه رديف دكمه در يك ترتيب يكنواخت و تمام صدا استفاده ميكنند. گام كروماتيك شامل دو رديف است. رديف سوم تكراري از رديف اول است. بنابراين انگشتگذاري در تمامي دوازده گام يكسان است. اين آكاردئونها تنها در تعداد محدود و خاصي به عنوان مثال لجيكورديون (legicordion) كه توسط كمپاني HARMONA ساخته شده است.
سيستم هاي مانوال دست چپ؛
اين يك سيستم مانوال دست چپ است كه معمولاً در بسياري از آكاردئونهاي يوني سونوريك امروزي يافت ميشود.
براي نواختن مانوال دست چپ نيز سيستمهاي مختلفي مورد استفاده قرار ميگيرند، كه معمولاً براي نواختن آكومپانيمنت (هارموني يا ريتم) استفاده ميشوند. اينها معمولاً از دكمههاي باس متمايز استفاده ميكنند و اغلب دكمههايي با تحدبها يا دستههايي براي كمك به نوازنده براي حركت روي طرح دكمهها layout دارند تا به نوازنده كمك كنند كه عليرغم نديدن دكمهها در حين نواختن بتواند بنوازد. سه دسته عمده سيستمهاي مانوال دست چپ وجود دارند:
• سيستم باس استرادلا (Stradella) كه به عنوان باس استاندارد نيز ناميده ميشود، كه در يك دايره پنجمها (circle of fifths) مرتب شده است و دكمههاي تك را براي آكورد استفاده ميكنند.
• سيستم باس بلژيكي سيستمي است كه در آكاردئونهاي كروماتيك بلژيكي استفاده ميشود. اين نوع آكاردئون نيز در يك دايره پنجمها منظم شده است ولي به ترتيبي برعكس. اين سيستم 3 رديف دكمه باس، 3 رديف دكمه آكورد دارد كه اجازه انگشتگذاري راحت تر براي نواختن ملوديها، آكوردهاي تركيبي، استفاده بهتر از انگشت 1 و 5 و فضاي بيشتر بين دكمهها را ميدهد. اين سيستم به ندرت در خارج از بلژيك استفاده ميشود.
• سيستمهاي باس آزاد براي دسترسي بيشتر در نواختن ملوديها روي مانوال دست چپ و براي شكل دادن آكوردهاي خود نوازنده ابداع شده است . اينها غالباً برا نواختن موسيقي جز (Jazz) و كلاسيك استفاده ميشود. برخي مدلها ميتوانند بين باس آزاد و باس استرادلا (Stradella) تبديل شوند كه اين سيستم باس مبدل (converter bass) ناميده ميشود.
در داخل آكاردئون زبانههايي وجود دارند كه تنها (صداهاي) ساز را توليد ميكنند. اينها در bankهاي صدايي مختلف سازماندهي ميشوند، كه ميتوانند به ميزان بيشتري تركيب شده و رجيسترها را براي ايجاد رنگ صداهاي مختلف پديد آورند. تمامي آكاردئونها به ویژه آكاردئونهاي كوچكتر با سوئيچهايي مجهز شدهاند كه تركيب لبههاي زبانه را كه عمل ميكنند را كنترل ميكنند، كه از رجيسترهاي بالا تا پائين سازماندهي شدهاند. هر استاپ رجيستر يك رِنگ صداي جداگانه را توليد ميكند.
اغلب كوچكترين اكاردئونها سوئيچ تربل دارند. آكاردئونهاي بزرگتر و گرانتر اغلب داراي سوئيچهاي باس هستند.