معرفی ساز فاگوت یا باسون (Bassoon, Fagot) به همراه چند قطعه
فاگوت يا باسون يكي از سازهاي بادي در خانواده سازهاي بادي داراي دو زبانه است كه معمولاً موسيقي را در كليدهاي باس و تنور و گاهي اوقات در كليد صداي زير (treble) مينوازد. اين ساز در شكل مدرن خودش در قرن نوزدهم بطور عمده در اركستر، كنسرت، باند (گروه موسيقي) و موسيقي مجلسي (chamber music) بكار گرفته شد. فاگوت يكي از سازهاي غير انتقالي (non-transposing) است كه به خاطر رنگ صداي (tone color) متمايز، محدوده صدايي گسترده، انواع مشخصه ها و خوشدستی شناخته شده است. شنوندگان اين ساز غالباً رنگ صداي گرم، سياه و ني مانند آن را با صداي يك خواننده مرد باريتون مقايسه ميكنند. نوازنده باسون به نام باسونيست شناخته مي شود.
طبقه بندی ساز فاگوت يا باسون (Bassoon, Fagot) ؛
ساز بادي، ايروفون، دوزبانه (دو قميشي)، داراي keys .
باسون سازي بادي چوبي در رجيستر تنور و باس است.
همانند ابوا، باسون سازي دو زبانه است چرا كه دهانه داراي دو زبانه است كه خيلي نزديك به هم قرار ميگيرند. بر خلاف ابوا صداي شبيه شاوم كه اين دهانه توليد ميكند با خم U شكل مجراي هوا تعديل ميشود بنابراين نتهاي باسون ادامه نتهاي پایين (بم) كامپس ابوا نيستند.
لوله مخروطي باسون متشكل از پنج مؤلفه است:
كروك (خميدگي) يا بوكال: يك لوله فلزي خميده باريك كه دهانه دو زبانه را به بدنه چوبي متصل ميكند؛ بوكال داراي يك حفره براي مكانيزمي كه تحت عنوان پيانو شناخته ميشود، زير و بم كلي باسون ميتواند با استفاده از بوكالها با طولهاي مختلف تغيير كند.
Wing joint: بوكال wing joint مستقيم و چوبي يا tenor joint را متصل ميكند كه يك joint كوتاهتر يا باريكتر از joint بلندتر است كه به موازات آن قرار دارد.
Double يا butt joint ،boot: قطعهاي از لوله U شكل توخالي است كه به wing و jointهاي بلند متصل است. تكيهگاه دست براي دست راست به boot پيچ ميشود كه در پایين با خم U شكل فلزي خاتمه مييابد.
Long joint: اين بلندترين لوله است و به موازات wing jointقرار ميگيرد.
Bell: اغلب با يك لبه يا حاشيه تزیيني از جنس پلاستيك يا عاج پرداخت ميشود. اگر يك بل (قسمت ناقوسي شكل) به بل Bb متداول نصب شود، محدوده صداي ساز تا نيم تن به سمت پایين تا A1افزايش مييابد.
در قرن 20ام باسون هكل آلماني (كه توسط كارل آلممنرائدر و جان آدام هكل) با 24-27 كليد و پنج سوراخ انگشتگذاري استاندارد بينالمللي شد.
مدل بافت فرانسوي، باسون، 22 كليد و شش سوراخ انگشتگذاري باز دارد. لوله آن باريكتر است كه به معناي آن است كه بالاترين نتها آسانتر صدا توليد ميكنند.
كلمه باسون از كلمه فرانسوي bassoon و كلمه ايتاليايي bassone گرفته شده است. اين ساز در زبان ايتاليايي به نام فاگوتو (fagotto) شناخته ميشود.
تاریخچه ساز فاگوت يا باسون (Bassoon, Fagot) ؛
شاومها در دوران رنسانس؛
شاومهاي قرون وسطي، سازهاي بادي كه با يك زبانه تك يا دوبل نواخته ميشوند، در سراسر اروپا متداول بودند.
پيشگام باسونهاي مدرن و ابوا نوعي شاوم بود كه عموماً داراي هفت سوراخ صدا، يك لوله مخروطي و يك زبانه دوبل است. اين ساز يك بمبارده يا پومر بود.
در قرن شانزدهم موسيقي چندصدايي اينسترومنتال در ادامه نمونههايي از موسيقي وكال تكامل يافت. اين تكامل منجر به ساخت خانوادههايي از سازها شد. در دوران رنسانس خانواده بمبارده يا پومر شامل سازهايي در هفت محدوده صدايي بودند، از اكتاو سوم بالايC ميانه (شاوم تربل، ساز قبل از ابوا) تا كنترا اكتاو (شاوم باس بزرگ). نام اين ساز از سازهاي پائين، بمهاردس (از بمبوس لاتين به معناي صداي گرفته يا rumble) اتخاذ شده است.
با ساز شاوم باس بزرگ، شلوغترین عضو خانواده، شاومها به محدوديتهاي توسعهشان رسيدند: علاوه بر اين حقيقت كه لوله با طول تقريباً 3 متر و مستقيم بود، توسعه محدوده صداي آن به سمت پائين (تا زير F2) جاي سوال نداشت به دليل مشكلات انگشتگذاري كه اين ساز در بر داشت.
ساز فاگوت يا باسون (Bassoon, Fagot) و دولسين ؛
بنابراين تلاشها براي ساخت ساز باس مانورپذير با تا زدن لوله بعد از ساخت ترومبونها و ترمپتها به اين صورت براي كوتاهتر ساختن آن. در نيمه دوم قرن شانزدهم اين تلاشها منجر به ساخت سازي شد كه بدنه آن متشكل از يك بلاك چوبي توخالي، U شكل بود. لولهها در طول تمام طول ساز مخروطي بودند. يك لوله S شكل به انتهاي باريك لوله متصل شد كه زبانه دوبل به آن ثابت شده بود. انتهاي ديگر داراي بازشدگي بود كه يك بل را شكل ميداد.
به دليل اينكه اين ساز جديد صدايي دلنشين و خوشايند داشت كه متمايز از پومر بود اين ساز دولسين به معناي صداي شيرين نام گرفت. مشخص نيست كه در كدام كارگاه دولسينها، ساز قبل از باسون جدید، اولين بار ساخته شدند.
براي سالها ساز فاگوتوم به عنوان ساز منشأ باسون جدید شناخته ميشد. اين ساز، سازي با دو لوله چوبي موازي بود كه از 1513 توسط كلكسيونر ايتاليايي سازهاي موسيقي، آلفرانيو دگلي آلبونسي ساخته شد. با اين وجود، بعدها مشخص شد كه اين ساز در واقع به خانواده بگپايپ متعلق بود، چرا كه اين ساز داراي زبانههاي فلزي بود كه با BELLOWS مرتعش ميشدند.
علاوه بر نام دولسين نام فاگوت، كورتال و باسون نيز خيلي زود در تاريخچه اين ساز مورد استفاده قرار گرفتند و همزمان مورد رواج داشتند.
اصطلاح فاگوت به معناي دستهاي از استيكها، فاگوت است و اولين بار براي ساز موسيقيايي در ايتاليا در اوايل قرن شانزدهم مورد استفاده قرار گرفت. از اواسط قرن هجدهم باسون به عنوان فاگوتا در كشورهاي آلمانيزبان و در ايتاليا مورد استفاده قرار گرفت. نام كورتال (به آلماني: كورتولت) عيناً به معناي چوب كوتاه است و اولين نامي بود كه به دولسين در انگلستان داده شد. اين اصطلاح بعد از اينكه ساز به فرم u شكل و مقدار قابل توجهي كوتاهتر شد به ساز داده شد و از كلمه لاتين كورتوس به معناي كوتاه گرفته شده است. اصطلاح فرانسوي باسون در اصل معناي عمومي باس دارد.
دولسين در كوكهاي مختلفي ساخته شده است. برای نمونه در دستهبندی Syntagma musicum (1620) پرائتوريوس هشت كوك براي اين ساز در نظر گرفت.
كوريست فاگوت از همان ابتدا در ميان دولسينها موقعيت ويژهاي داشت. اولين بار در 1592 در Zacconi’s Prattica di musica ذكر شد و در حدود يك متر طول و داراي هشت سوراخ انگشتگذاري و دو كليد بود. محدوده صدايي آن بين C2 تا G4 با دو نت از C3 به سمت بالا بود كه با overblowing توليد ميشد. بل اغلب يك درپوش perforated بود كه صدايي شبيه پايپ ارگان استاپد ايجاد ميكرد.
وجه نامگذاري كريست فاگوت احتمالاً از اين حقيقت نشأت ميگيرد كه اين ساز براي تقويت صداي باس كر مورد استفاده قرار ميگرفت. اين ساز نقشي پيشرو در موسيقي روحاني قرن 17ام و متعاقباً همچنين در موسيقي اپرا و كنسرتانت داشت، آغاز به كار اين ساز به عنوان ساز اركسترال احتمالاً در سال 1668 در اپراي آنتونيو سستي Il pomo d’oro بود.
تكنيكهاي چالشبرانگيز براي سازهاي زهي در اوايل قرن 17ام لازم بود و سازهاي زهي خودشان را بيشتر با این تکنیکها در بین سایر سازها مطرح میکردند.
ساز فاگوت يا باسون (Bassoon, Fagot) و باسون متقدم؛
در اواسط قرن 17ام سازندگان ساز در آمستردام، پاريس و نورمبرگ شروع به ساخت بدنه كريست فاگوت در چهار بخش كردند: wing joint، boot، long joint و بل. محدوده صداي ساز چهار بخش جديد كه عموماً به عنوان باسون شناخته ميشود (فرانسوي: باسون) به سمت پایين تا يك تن كامل ادامه دارد. اين به آن معنا است كه باسون كه اكنون سه كليد دارد (F2، D2 و Bb1) قادر به نگهداري صدا در مقابل ساز باس معاصر خانواده سازهاي زهي، باس د ويولن بود. موردی که اين ساز به هر حال نداشت نت هاي B1 و C#2 بود.
باسون جديد شماري از عملكردهاي مختلف را برآورده ساخت: با دو ابوا اين ساز يك گروه بادي چوبي تشكيل داد كه در تقابل با سازهاي زهي مورد استفاده قرار گرفت (توسط جين باپتيست لالي يا هنري پورسل به عنوان مثال). در قطعه سازي براي اركسترال اين ساز وظيفه نواختن را رهبر ارکستر به عهده داشت (توسط جي اس باخ به عنوان مثال) و بسياري از آهنگسازان همانند آنتونيو ويوالدي كه كنسرتوهاي باسون را نوشت. در موسيقي مجلسي اين ساز اغلب در سوناتاها و تريو سوناتاها (به عنوان مثال توسط جي اف هندل و جان ديسماس زلنكا) مورد استفاده قرار گرفت. در دوره كلاسيك بسياري از قطعات موسيقي مجلسي براي باسون و سازهاي زهي نوشته شده بودند. در اركستر، دو باسون مورد استفاده قرار گرفتند.
در قرن 18ام بهبودهايي روي باسون انجام شد كه عمدتاً روي افزايش تعداد كليدها تمركز داشت.
در حدود سال 1700 باسون يك كليد چهارم داده شد (كليد G# براي انگشت كوچك راست). اين تعيين كننده موقعیت نواختن دستها (دست راست زير دست چپ) يكبار و براي همگان بود. كليدهاي اضافه بيشتر براي بهبود كيفيت برخي از نتهاي پایين مورد استفاده قرار گرفتند كه قبلاً با استفاده از انگشتگذاريcross نواخته ميشدند. اضافه كردن كليدهاي اسپيكر كه شواهدي مبني بر استفاده از آنها از سال 1787 وجود داشت يك قدم بزرگ در پيشرفت این ساز بودند چرا كه آنها overblowing را به ميزان قابل توجهي آسانتر ساختند. معروفترين كارگاههاي كلاسيك بيزي، لات و پرودنت در فرانسه و گراندمن و گرنسر در آلمان بودند.
اگرچه نواختن نتها در رجيستر بالا تا F5 روي باسون با پنج كليد امكان پذير بود ولي با اضافه شدن كليدهاي اسپيكر بود كه آهنگسازان معاصر تشويق به نتهاي بالاتر از G4 شدند. در مدلهاي حدود سال 1810 با شش كليد و دو كليد اسپيكر اضافه در wing joint (براي A4 و C5) استاندارد شد.
ساز فاگوت يا باسون (Bassoon, Fagot) در قرن نوزدهم – تولد باسون مدرن ؛
در مقايسه با ساير سازهاي بادي چوبي، شماري از تغييرات قابل توجه روي ساختار باسون در طي قرن هجدهم كوچك نيست. اين فراموشي بويژه در شروع قرن نوزدهم بود كه باسون دچار مشكلات آشكاري بود.
عموماً ساز دولسين (dulcian) به عنوان پدر فاگوتهاي مدرن شناخته ميشود كه همانند فاگوت داراي زبانه دوبل در داخل يك خميدگي فلزي، سوراخهاي صدا (tone holes) به صورت مايل و فضاي مخروطي شكل داخلي كه روي خودش برگشته است. منشاء دولسين نامشخص است، ولي در اواسط قرن شانزدهم اين ساز در اندازههاي مختلف؛ از سوپرانو تا باس بزرگ وجود داشتند. به ندرت يك كنسرت كامل دولسين وجود داشت؛ كاركرد اصلي دولسين افرینش باس در گروه معمول از سازهاي بادي آن زمان بود، هم بلند (shawms) يا نرم (ريكوردرها) كه نشانگر توانايي قابل توجه در تغيير ديناميكها مطابق با نياز است. در غير اين صورت، تكنيك دولسين خيلي ابتدايي بود؛ با هشت سوراخ انگشت و تنها يك كليد كه نشان دهنده اين است كه اين ساز ميتواند در تنها شمار محدودي از key signatureها (گامها) نواخته شود.
حدوداً در همين زمان، كمكم دولسين به عنوان فاگوتو (fagotto) در ايتاليا شناخته شد.
بیراه نیست اگر بگوئيم كه دولسين تا حد كمي با باسون ادغام شده است ولي در واقع شواهد اتفاقي در نشان دادن اينكه باسون باروك يك ساز اختراع شده كاملاً جديد است كه تشابه ظاهري با دولسين قديمي دارد. بايد توجه داشت كه دولسين هرگز با ساز ديگري جايگزين نشد و در قرن هجدهم توسط باخ و ديگران مورد استفاده قرار گرفت. احتمالاً كسيكه باعث توسعه باسون واقعي شد مارتين هاتتر (Martin Hotteterre) بود كه ممكن است مخترع سه قسمت flûte traversière وhautbois بود.
تصور ميشود در دهه 1650، هاتتر باسون را در چهار بخش (bell، bass joint، bootو wing joint) طبقهبندي كه امكان دقت بيشتر در ماشين كاري فضاي داخلي ساز (bore) را نسبت به دولسين قديمي داد. او همچنين با اضافه كردن دو كليد compass را به سمت پائين به Bb گسترش داد. نگرش ديگر اين است كه هاتتر يكي از چندين سازنده مسئول توسعه باسونهاي اوليه بود. هيچ كدام از باسونهاي فرانسوي آن دوره بر جاي نمانده است و در صورتي كه چنين باشد احتمالاً مشابه با سايونهاي اوليه موجود جان كريستوفر دنر و ريچارد هاكا از دهه 1680 است. در زمانی در حدود سالهای 1700 يك كليد چهارم (G#) اضافه شد، و براي اين نوع ساز بود كه آهنگسازاني همچون ويوالدي (Vivaldi)، باخ (Bach) و تلمن (Telemann) موسيقيهاي مورد نظرشان را نوشتند.
يك گام پنجم براي Eb پایين، در نيمه اول قرن هجدهم اضافه شد. سازندگان برجسته باسون باروك 4-key و 5-key عبارتند از جي اچ اچن تاپف (J. H. Eichentopf)، جي پورشمن (J. Poerrschmann)، توماس استنسبي (Thomas Stanesby)، جي اچ شرر (G. H. Scherer) و پرودنت تيريوت (Prudent Thieriot) هستند.
با توجه به سطح انتظار بيشتر از نوازندگان و سازها در قرن نوزدهم، بويژه سالنهاي بزرگتر كنسرت نياز به تعداد نوازندگان متبحر بيشتر داشت که این امر مستوجب تغييرات بيشتر شد. پيچيدگي بيشتر هم در تكنيكهاي ساخت و هم دانش آكوستيك بهبوديهاي فراوانی در نواختن ساز بوجود آورد.
فاگوت مدرن در دو شكل عمده وجود داشت، سيستم بافت (Buffet) و سيستم هكل (Heckel). در بيشتر قسمتهاي دنيا سيستم هكل نواخته ميشود، در حاليكه سيستم بافت (Buffet) در درجه اول در فرانسه، بلژيك و بخشي از آمريكاي لاتين نواخته شد. شماري از انواع ديگر باسون همانند گالاندرونوم (Galandronome) توسط سازندگان مختلف ساز ساخته شد.